شهيد جواد جهاني نسب پانزدهم فروردین سال یکهزار و سیصد و چهل و یک دیده به جهان گشود و در بیست و چهارم تیر ماه سال شصت و یک به شهادت رسيده بود و بعد از پانزده سال دوري و بي خبري و چشم انتظاري بالاخره در سال 1375 جنازه آن شهيد توسط گروه تفحص پيدا و به آغوش گرم خانواده و دوستانش تحويل گرديد.

پر ارزش ترين آزمايش الهي آزمايش با نفس و جان است يعني آن موقع كه دين خدا احتياج به جهاد و شهادت داشته باشد انسان بايد براي رضاي خدا در اين جهاد مقدس شركت كند و خالصانه بجنگد و بكشد و شهيد شود و اگر چنين كرد پيروز و سربلند بيرون امده است .


شهيد جواد جهاني نسب پانزدهم فروردین سال یکهزار و سیصد و چهل و یک در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود و در امان پدر و مادري پاك دامان و پرهيز كار تربيت و رشد نمود در سن هفت سالگي وارد دبستان شد و خواندن و نوشتن را فرا گرفت و در سال 1357 موفق به اخذ ديپلم گشت.

شهيد جواد فردي بسيار با ادب پرهيزكار و دلسوز و پر كار بود ايشان در بسياري از امور زندگي به طور فعال سعي مي كردند به پدر و مادر خود كمك كند بطوريكه زبان زد دوست و فاميل بوده اند عاشق نماز و هيات مذهبي و كلاس هاي قران بودند و در اين جور مراسمات حضوري پر شور داشتند .

با آغاز انقلاب اسلامي ايشان در كنار برادر بزرگترشان امير جهاني نسب در راهپيمايي ها و تظاهرات شركت داشتند، در مسجد محل اقدام به تشكيل پايگاه ( ستاد منتظران شهادت ) كردند كمتر استراحت مي كردند و بيشتر فعاليت داشتند به دستور امام خميني مبني به كمك رساني به مردم ايشان اولين كسي بودند كه با تشكيل تعاوني در توزيع آذوقه و نفت و ديگر اقلام لازم به مردم در خانه هاي آن ها فعاليت داشته اند .
در مسجد عنوان فرمانده پايگاه را به عهده داشتند و در كنار اين وظيفه در امور تبليغاتي و فرهنگي هم كار مي كردند شب ها اقدام به پخش اعلاميه هاي امام خميني و ديگر شخصيت هاي سياسي آن وقت يعني شهيد دكتر بهشتي و ديگران را داشتند مبارزه وسيعي با منافقين كور دل و بي دين داشتند بطوريكه چندين بار از طرف اين گروه از خدا بي خبر تهديد به ترور گرديده بودند ولي هيچ يك از اين مسائل باعث نشد كه ايشان از فعاليت و عشق به امام ورزيدن را كنار بگذارد .

با تشكيل كميته هاي انقلاب اسلامي به دستور امام خميني ايشان و برادرش امير جزو اولين كساني بودند كه در كميته انقلاب اسلامي فعاليت هاي خود را شروع كردند و از ناموس جان و مال مردم محافظت مي كردند بواسطه اين مسئوليت ستاد منتظران شهادت مسجد شهدا را هم به عهده داشتند ايشان وقت كمي براي استراحت داشتند كمتر خانواده ايشان را مي ديدند سعي مي كردند كمتر بخوابند و كمتر غذاهاي چرب و مجلل بخورند و هر وقت مادر بعد از مدت ها غذاي در حد خوب براي ايشان آماده مي كرد ايشان مي فرمود مادرم بگذار معده ما با اين جور غذاها عادت نكند و بيشتر روزه بودند و نماز مي خواندند .

در كنار فعاليت ها در امر جهاد سازندگي و بسيج اهالي محل و مسجد براي كمك به كشاورزان فعاليت هاي گسترده اي انجام مي دادند و هفته اي دو بار براي دروي گندم يا چيدن ميوه باغداران به انها كمك مي كرد . ايشان با تشكيل كلاس هاي سواد آموزي در مسجد در امر سواد آموزي فعاليت هاي گسترده اي هم داشتند . با شنيدن خبر شهادت برادر خود يعني امير جهاني نسب بيشتر مصمم به فعاليت و جهاد در راه خدا شدند و فعاليت هاي خود را گسترده تر كردند بطوري كه نمي خواستند جاي خالي برادرش احساس شود لذا قبل از مراسم چهلم برادرش راهي استان سيستان و بلوچستان شدند و در سپاه پاسداران آن استان و به جاي برادرشان مشغول فعاليت شدند ومدت ها در همان جا بودند بواسطه احتياج مبرمشان در مسجد و كميته واحد مخابرات ايشان مجبور به بازگشت شدند.

با شروع جنگ تحميلي وارد جنگ و دفاع مقدس گرديدند و در چند عمليات شركت كردند و هر وقت از ايشان خواسته مي شد چون تو برادرت شهيد شده و ديگر حالا بيشتر نزديك خانواده ات باش مي گفتند : انها يعني شهيدان براي خود رفتند و ما هم بايد براي خودمان قدم برداريم اين وظيفه كوچكي است براي هر فرد مسلمان كه از دين خود دفاع كند .

براي آخرين بار كه به جبهه اعزام شدند در كنار ديگر همرزمانش از جمله شهيد اكبر حاجي پور بوده است ايشان بواسطه قابليت هاي زيادي كه داشتند معاون فرمانده گردان عمار از لشكر 27 رسول ا... گرديد و با همين گردان در عمليات رمضان شركت كردند هر وقت براي استراحت به عقب جبهه مي آمدند بيشتر در امر كمك رساني مجروحين كمك مي كردند به طوري كه هر وقت خواب يا استراحت جواد را نمي ديدند همرزمانش مي گفتند كه "رفتند كمك به مجروحين" در آخر در همان عمليات با نشاندن رشادت هاي ذاتي از خود و از بين بردن بسيار زيادي از صداميان كافر در همان عمليات ايشان مفقود الاثر شدند و متاسفانه همه را مشتاق ديدار خودشان كردند بعد از پانزده سال دوري و بي خبري و چشم انتظاري بالاخره در سال 1375 جنازه آن شهيد توسط گروه تفحص پيدا و به اغوش گرم خانواده و دوستانش تحويل گرديد ايشان هم در همان عمليات مانند برادرش امير با دهاني روزه در بیست و چهارم تیر ماه سال شصت و یک به شهادت رسيده بود.

انتهای پیام/

منبع : مرکز اسناد ایثارگران تهران بزرگ


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده