شهید آذر ماه
سه‌شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۴۳
شهید رحمت اله شبان فرزند علی در سال 1341 در اصفهان به دنیا آمد. او در تاریخ 11/9/61 در عملیات مسلم بن عقیل در منطقه جنوب کشور مفقود گشت.

 
بسم الله الرحمن الرحیم

نگاهی اجمالی به زندگینامه شهید مفقود الأثر رحمت الله شبان فرزند علی در سال 1341 در روستای جبل از توابع اصفهان در خانواده آگاه و با تقوا متولد شد. یک ساله بود که پدرش به شهر خون و قیام قم هجرت کرد. او اوایل جوانی جزء نمازگزاران مسجد محل بود. از وقتی خود را شناخت عاشق امام بود. در ایام محرم وقتی روحانی بالای منبر سخنرانی می کرد و از غریبی امام حسین(ع) و حضرت علی (ع) می گفت پیش خود آرزو می کرد کاش من در صحرای کربلا و یا در  کوفه بودم و آن دو امام عزیز را تنها نمی گذاشتم.

او خیلی مهربان بود هیچ وقت کاری نمی کرد که پدر و مادرش از دست او ناراحت شوند همیشه به فکر خانواده بود و می گفت کسی که برای خانواده اش زحمت بکشد تا روزی حلال در آورد خداوند اجر شهید به او می دهد.

درسن 16 سالگی بود که انقلاب شروع شد. او از کسانی بود که تا صبح به منزل نمی آمد و با رژیم ستم شاهی مبارزه می کرد تا انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (قدس) پیروز نشد او از پا ننشست. هنوز خستگی انقلاب از تنش بیرون نرفته بود که جنگ تحمیلی به سرکردگی آمریکا شروع شد و امام خمینی (ره) فرمان ارتش بیست میلیون داد. او جزء کسانی بود که به ندای امام لیبک گفت و عضو ارتش بیست میلیونی شد و عازم جبهه های حق علیه باطل شد. وقتی مادرش به او اعتراض می کرد که به جبهه نرود در جواب مادر می گفت چرا به جبهه نروم مگر خون من از خون دیگران سرخ تر است. همه فرزندانشان را دوست دارند و برای راضی کردن مادر و خانواده می گفت آدم یک بار میمیرد پس چه بهتر که در راه خدا بمیرد. مرگ با عزت بهتر از مرگ با ذلت  است. مگر ما آرزو نمی کردیم کاش در صحرای کربلا و کوفه بودیم. امام حسین (ع) و حضرت علی(ع) را تنها نمی گذاشتیم. حال وقت آن ا ست که از حسین زمان خمینی کبیر حمایت کنیم و به هل من ناصر حسینی او لبیک گوییم و اسلامی که با ریختن خون علی اصغر و علی اکبر و سالار شهیدان امام حسین (ع) به دست آمده حفظ کنیم و نگذاریم مشرکین بر سر اسلام مسلط شوند. اگر چنین شود باید منتظر روزی باشیم که ناموسمان زیر دست کافران از خدا بی خبر افتاده.

در نامه هایش که از جبهه به مادرش می نوشت آنها را سفارش به تقوا می کرد و می گفت که مادرم و ای پدرم و همچنین همسرم سفارش من به شما این است که همیشه پشتیبان اسلام و ولایت فقیه باشید که اگر پشتیبان ولایت فقیه نباشید اسلام شکست می خورد. هر وقت رهبر عزیز اسلام هل من ناصر طلبید شما لبیک بگویید و آماده اطاعت از فرمان او باشید. و اگر بخواهید خداوند و رسولش از شما راضی باشند باید تا آخرین قطرۀ خون از این انقلاب اسلامی و امام بزرگوار خمینی بت شکن دفاع و حمایت کنید و همچون کوه در جلوی ضد انقلابیون بایستید و با آنها مبارزه کنید. مادرم و پدرم به دشمنان داخلی امان ندهید و آنها را در لانه هایشان خفه کنید و نگذارید ریشه کنند و ما هم به یاری الله در جبهه ها چنان ضربه مهلکی به حامیان کافر وارد می آوریم که دشمن دیگر حتی نتواند به پشتش نگاه کند و شما منتظر پیروزی باشید که خداوند متعال نصیب این ملت و رزمندگان اسلام خواهد کرد ان شاء الله.

اما او رفت تا خبر پیروزی اسلام بر کفر به ملت ایران بدهد ولی دیگر نیامد خبر پیروز اسلام به گوش ملت ایران رسید ولی خبر پیدا شدنش هنوز به دست ما نرسیده او در سال 61 در منطقۀ سومار در عملیات مسلم ابن عقیل مفقود شد. ان شاء الله همانطوری که خبر پیروز به گوش ملت ایران رسید و آنها را شاد کرد خبر پیدا شدن او هم به گوش پدر و مادر برسد و دل آنها را شاد کند . والسلام

منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده