درباره «ویلایی ها » که تلاش کرده جنگ را از نگاه زنان به تصویر بکشد
نويسندگي و كارگرداني «ويلايي ها» نخستين تجربه قيدي در حيطه فيلمسازي است که جسارتي ستودنی در آن دیده می شود. «ویلایی ها» درباره زنان در متن جنگ است و از این رهگذر تلاش شده ناگفته های جنگ که بسیار زیاد است بازگو شود.
نوید شاهد: سینمای ایران در چند سال گذشته به نگاه فیلمسازان زن، توجه بیشتری کرده است و از ورود زنان فیلمسازی که پیش از این سینما را با نوشتن فیلمنامه و یا همراهی در پشت صحنه تجربه می کردند استقبال کرده است.حضور نرگس آبیار با «شیار143» و نگاه متفاوت وی به مقوله جنگ که با استقبال مخاطبین هم روبرو شد رویکرد جدیدی را پیش روی سینما گذاشت که اکنون این روند با فیلم «ویلایی ها» و پرداختن به زنان در دوران دفاع مقدس به نقطه امیدوارکننده خود رسیده است.

سهیم شدن در تجربه مرگ و زندگی

منیر قیدی کارگردان زن سینمای ایران پیش از این به عنوان منشی صحنه و دستیار کارگردان با فیلمسازان متعددی همکاری داشته و با ساخت فیلم های کوتاهی همچون «دختر، پسر، پیرمرد » ،« در راه ویلا» و مستند «تهران، شهر چناران » جوایزی نیز از جشنواره های مختلف دریافت کرده است. این فیلمساز جوان اکنون تلاش کرده که ذهنیت تازه و مستقلش را از سینمای جنگ به عینیت تبدیل کند. نويسندگي و كارگرداني «ويلايي ها» نخستين تجربه قيدي در حيطه فيلمسازي است که جسارتي ستودنی در آن دیده می شود. «ویلایی ها» درباره زنان در متن جنگ است و از این رهگذر تلاش شده ناگفته های جنگ که بسیار زیاد است بازگو شود. فیلم درباره زنانی است که همسرانشان که فرمانده جنگ هستند، در جبهه مشغول دفاع از میهن به سر می برند و آنها نیز در اطراف جبهه در یک شهرک، چشم انتظارشان هستند و حوادث گوناگونی را تجربه می کنند. قیدی می گوید ایده این فیلم را از زنگی همسران فرمانده شهید گرفته است. در گفتگو با همسران شهيد نوري، شهيد همت و... متوجه شده که در روزهای سخت جنگ آنها هم آنجا بودند و راننده ماشيني بوده که خبر شهادت همسران رزمندگان را برای خانواده شان می آورده، زنانی که با تصميم خودشان به جايي آمده بودند و می دانستند در خطر هستند و فقط به دلیل اينكه به همسرانشان نزد كي باشند آنجا حضور داشتند. با همین ذهنیت است که کارگردان زاويه اي ناپيدا از دفاع مقدس را با محوريت زنان به تصوير مي كشد و تلاش می کند تاثيرگذار باشد. انتخاب تم زنانه از جنگی خشن و مردانه که می خواهد زاویه ای ناپیدا از دفاع مقدس و قهرمانان پنهان آن که مادران، خواهران و همسران هستند را به تصویر بکشد در نوع خود تازه و قابل تحسین است و خود این موضوع یک برتری بالقوه به اثر داده است و حکایت از دغدغه فیلم ساز برای حضور در سینمای دفاع مقدس و حرکت در مسیری جدید دارد. برای مخاطبی که پس از سه دهه می خواهد دفاع مقدس را مرور کند و یا مخاطبی که تصویری شفاف از هشت سال دفاع مقدس ندارد داستان حضور زنان، مادران و فرزندانی که در یک شهرک نزدیک به خط مقدم هستند به خودی خود جذاب است. در میان محاسن و ضعف های فیلم ابتدا به سراغ محاسن آن می رویم که بی شک کارگردانی آن است. قیدی بر جزئی ترین عناصر فیلم تسلط بسیار زیادی دارد و تصویری از یک درام زنانه را به خوبی درآورده است و از بازی ها گرفته تا میزانسن، نور، طراحی صحنه و ... . ایده و طرح اولیه ی داستان، در مسیر نوآورانه گام برداشته است. او در کنار نگاه متفاوتش به زنان و جنگ و حفظ اصول ژانر جنگی، بر مضمون انتظار تاکید کرده و تکرار آمدنِ پیامرسانی که هر بار نامه ی شهادت یکی از همسران را می آورد نقطه عطف درگیری مخاطب با فیلم قرار داده که در عین تکرارشونده بودن تکراری نبوده و عنصر تعلیق به آن ارزشی چند برابر داده است. بدیهی است که این زنان تنها با عنصر انتظار روز و شب شان را سپری می کنند واین نکته ای است که قیدی به قدرت و توانایی این عنصر پی برده و با ترسیم موقعیت های همدلی برانگیز و پر تعلیق نوع خاصی از انتظار را رقم زده است. زنان و فرزندانی که که هر بار باید خودشان را مهیای شنیدن خبر خوش و ناخوش کنند و انگار به نوبت خبر بد باید به آنها داده شود و فقط ترتیب آنها فرق می کند. اما اشكال اصلي فيلم در طرح و بسط شخصيت ها و منطق داستاني دیده می شود به طوری که گره های داستانی که برای غافلگیری مخاطب و ایجاد پیچ های دراماتیک در فیلم نامه طراحی شده نه تنها کارکرد اصلی اش یعنی غافلگیری را در پی ندارند بلکه مخاطب در مواجهه با اين درام در هر گره داستاني گاهی چند قدم از فيلم جلومی افتد و همين موضوع روند فيلم را دچار سكون و رخوت كرده و باعث دیده شده حفره های داستانی می شود و همین موضوع ویلایی ها را در مرز تبدیل شدن به یک فیلم عالی متوقف می کند. کارگردان جوان در لحظاتی مبهوت ایده هایش می شود و به همین دلیل گرفتار تیپ می شود. به طور مثال در ترسیم شخصیت خانم خیری فرمانده زنان با بازی پریناز ایزدیار یا برخی زنان دیگر از حد و اندازه یک تیپ فراتر نمی رود و شخصیت های اصلی داستان در نیمه دوم فیلم به حاشیه رانده می شوند و فقط چند کاراکتر معدود مثل عزیز و عروسش و یک زن شهید کمی بسط پیدا می کنند. کارگردان تا جایی که امکانش بوده تلاش کرده شخصیت های پرجانی را به تصویر بکشد تا مخاطب با واکاوی آنها به مرور و در طول فیلم بر واقعگرا بودن فیلم و رویایی نبودن کاراکترهای آن مطمئن شود. به طور مثال کاراکتر خانم خیری که ابتدا شکل اغراق آمیزی از خوبی و مثبت بودن به خود گرفته است تا حدی شکل افراطی در ذهن مخاطب دارد اما به مرور وقتی با تصویر دقیق تری از این زنان برخورد می کنیم دلیل واکنش های متضاد آنها را متوجه می شویم. با اینحال گاهی به نظر می رسد از دست خرده داستان های فراوانی که اغلب با تنش و جدل گذشته به تصویر کشیده می شوند کاری برنمی آید. یا تکرار استفاده از نماهای هوایی برای مخاطب اثرش را از دست می دهد و حتی وقتی جنگنده های عراقی محیط ویلا را مورد هدف قرار می دهند باز انتظار مخاطب از دیدن یک صحنه ناب جنگی برآورده نمی شود و مخاطب می خواهد صحنه های واقعی جنگ را ببیند و مجروح شدن آدم ها بر اثر ترکش های خمپاره یا بمب را مشاهده کند اما در کمال ناباوری هیچ کس صدمه ای نمی بیند و گویی با پرتاب یک بمب هیچ اتفاقی نیافتاده است.

با این حال ویلایی ها با انتخاب درست بازیگرانش توانسته از تجربیات آنها به نفع خود استفاده کند. بی شک بهترین نقش آفرینی فیلم از آن ثریا قاسمی است که در این سن و سال کماکان ثابت می کند از بهترین های سینمای ایران است. بازیگران جوان فیلم هم تلاش کرده اند بازی ای ارائه دهند که برای مخاطب قابل پذیرش باشند. هر چند طناز طباطبایی و پریناز ایزدیار شکل و شمایل تقریباً همیشگی شان در سینمای ایران را در «ویلایی ها» تکرار کردند اما این بازی ها در ادامه روند مثبت کارنامه شان ثبت خواهد شد.


سهیم شدن در تجربه مرگ و زندگی

بی شک پشت سر این فیلمساز تهیه کننده ای بوده که با اعتماد کامل با فیلمنامه و کارکردان همراهی می کرده است. سعید ملکان به عنوان یک تهیه کننده کاربلد و خلاق موقعیت و جایگاه خود را با فیلم «ویلایی ها » تثبیت کرده است. وی بعد از موفقیت « فیلم ابد و یک روز » که نتیجه اعتمادش به سعید روستایی بود و همراهی اش با نگاه متفاوت احسان بیگلری در «برادرم خسرو » این بار به فیلمساز جوان دیگری اعتماد کرده مهارتش را در شناخت استعدادها و کمک به جهت گیری آنها به خوبی نشان می دهد و برخلاف برخی تهیه کننده ها ابایی ندارد که تلاش و زحمت اش پشت کارگردانی دیده شود که او بستر لازم را برای ابراز خلاقیت اش مهیا کرده است. همچنین بهتر است ازبرخی نماهای درخشان فیلم هم بگوییم که مدیون فیلمبرداری هوشمندانه آن چه به لحاظ انتخاب قاب ها و چه به لحاظ اجرایی است.

سهیم شدن در تجربه مرگ و زندگی

به طور مثال یکی از سکانس های جذاب فیلم نمای هِلی شات از فرار زنان با چادرهای سفید هنگام بمباران هوایی است که وقتی روی زمین دراز می کشند، گویی چادرها یشان به کفن شان تبدیل شده است که درحقیقت تمام مفهوم فیلم در آن گنجانده می شود و سهیم شدن زنان در تجربه مرگ و زندگی با مردانشان را به بهترین شکل ترسیم می کند. ایده ای مستند و واقعی که به فیلم ساز امکان می دهد تا یک فیلم زنانه درباره دفاع مقدس بسازد.

منبع: ماهنامه شاهد جوان، شماره 144


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده