شهدای ششم آبانماه
شهید علی اکبر قرقچيان، يكم خرداد 1344، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش مصطفي، خوار و بار فروش بود و مادرش،حيات نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته علوم تجربي درس خواند. به عنوان گروه جنگ های نامنظم (شهید چمران) در جبهه حضور يافت. ششم آذر 1360، در ارتفاعات الله اکبر بر اثر اصابت تركش خمپاره به قلب شهيد شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.

شهید علی اکبر قرقچیان در 13 تیر سال 1344 در خانواده مذهبی بدنیا آمد که از نظر مالی سطح زندگی متوسطی داشت. او دومین فرزند خانواده بود پدرش خواربار فروش بود. علی اکبر دوران کودکی خود را در میان محبت خانواده و جمع دوستانش به پایان رساند و وارد دبستان جیحون شد.

شهید دوران دبستان را در این مدرسه گذراند و بعد وارد مدرسه راهنمایی پارس شد. در این دوره بود که با مدیر و معاونین سرسازش نداشت و به زورگویی آنان همیشه معترض بود و می گفت خانمهای بی حجاب و آرایش کرده در مدرسه پسرانه نباید باشند و در پی این برخورد هایی که داشت چندین بار تهدید به اخراج شد.

همیشه یاور بچه های ضعیف بود و هرکجا آنان را در خطری دید به کمکشان می شتافت با اینکه خودش وضع مادی خوبی نداشت از مقدار پول جیبیش به بچه های بی بضاعت کمک می کرد فعال و پرجوش و خروش بود. علاقه بسیار زیادی به ورزش باستانی داشت و در همین دوره در باشگاه شرکت می کرد و کشتی می اموخت «معتقد بود مرد باید قدرتمند باشد تا بتواند حقش را از زورگو و قلدران زمانه بگیرد . »

به اشعار مذهبی وجلسات نوحه و سینه زنی و قرآن خواندن با صوت بلند و زیبا علاقه وافری داشت و اکثرا در ماه محرم نوحه خوانی می کرد و در جلسات هفتگی محله خواندن قرآن با صوت دلنشین را بعهده داشت .

در اوائل انقلاب که سال دوم راهنمایی بود در کلیه تظاهرات و راهپمایی ها شرکت فعال داشت و هر شب به مسجد علی اکبر واقع در خیابان هاشمی می رفت و همراه با سایر دوستانش در کارهای انقلابی شرکت داشت.

در بحبوحه پیروزی در توزیع نفت و غیره عاشقانه کار می کرد و در همین دوران در پی علاقه فراوانی که به ورزش و ورزیدگی و آمادگی بدنی دشات از یکسو به فراگیری فنون نظامی در مسجد پرداخت و از سوی دیگر به آموختن فن تکواندو مشغول شد و با اینگونه کارها بدنی بسیار آزموده و مقاوم یافته بود او در به تعطیل کشاندن مدرسه و بسیج بچه ها را راهپیمائی دانش آموزی نقش موثری داشت.

بعد از مرحله پیروزی انقلاب در بسیج مسجد ثبت نام کرد ( موسی بن جعفر (ع) ) و شبانه گشت می داد و پس از طرح مسئله بسیج اقتصادی در مساجد و تهیه دفترچه ها بکار تحقیق و امار گیری و تهیه و تنظیم دفتر چه های افراد محل را بعهده داشت و در این امر شبانه روزی می کوشید و از طرفی به پدرش در کار کسب کمک می نمود.

به نماز و روزه و سایر عبادات علاقه و توجه خاصی داشت نمازهایش طولانی و با توجه عمیق بود. با آنکه مدتی بیماری ریوی پیدا کرده بود روزه اش ترک نمی شد و حتی وقتی مادرش او را سحر بیدار نمی کرد روزه را بی سحری و با عشق و شعف فراوان می گرفت در طول حیاتش بعد از انقلابش شبانه روز در جریان مسائل انقلابی بود به امام علاقه فراوانی داشت . هرگز نماز جمعه و جماعتش ترک نمی شد . شبهای جمعه بچه های مسجد را جمع می کرد تا دست جمعی به دعای کمیل بروند.

هنگامیکه به دبیرستان رفت (اختری) عضو انجمن اسلام دبیرستان شد دور اردوهای اتحادیه شرکت فعال داشت و آموزش تکواندو برای اعضای انجمن را بعهده داشت. به هنگام شروع جنگ تحمیلی شتاب فراوانی برای شرکت در جنگ تحمیلی داشت ولی بعلت کمی سن اجازه جنگیدن به او نمی دادند . برای عضویت در سپاه کوشش کرد باز بعلت نداشتن سن کافی قبول نشد سر انجام پس از گذشت 9 ماه ا زجنگ و دیگر تاب و تحمل ماندن را از دست داد و در شهریور 60 به مدت یکماه به پادگان حر گرفت و تعلمیات نظامی را آموزش دید و در مهرماه همراه باواحد بسیج دکتر چمران به اهواز رفت و پس از 22 روز جنگ و مقابله با کافران بعثی سرانجام در ششم آبان 60 در تپه های ا.. اکبر اهواز به هنگام حفر سنگر در اثرترکش خمپاره به پهلو و قلب به آرزوی خود رسیدو شهد شهادت را نوشید و به معشوق خود ا.. رسید.

منبع: اداره اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده