گزارش از روز حماسه و ايثار مردم اصفهان
شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۲۹
براي ما ايراني‌ها تشييع پيكر شهدا حس و حال عجيبي دارد. شهيد زنده و جاويد است و مقام شامخش باعث مي‌شود تشييع پيكر او نيز از بركات بسياري برخوردار باشد.
عاشورايي كه 370 لاله خونين پرپر شدند

به گزارش نوید شاهد به نقل از روزنامه جوان، عليرضا محمدي: براي ما ايراني‌ها تشييع پيكر شهدا حس و حال عجيبي دارد. شهيد زنده و جاويد است و مقام شامخش باعث مي‌شود تشييع پيكر او نيز از بركات بسياري برخوردار باشد. همين چند سال پيش بود كه كاروان غواصان دست‌بسته موج عظيمي در سراسر ايران به راه انداخت. يا كمي دورتر به تاريخ 25 آبان 1361، شهر اصفهان شاهد واقعه عجيبي بود كه براي هميشه در اذهان شاهدانش نقش بست. در اين روز 370 شهيد عمليات محرم كه همگي مربوط به اين استان بودند، يكجا و در يك زمان تشييع شدند. اين شهدا حدود دو هفته قبل در طغيان رودخانه دويرج به شهادت رسيده بودند و اكنون زمان بدرقه‌شان روي دوش مردم قدرشناس اصفهان فرارسيده بود. در سالروز اين واقعه كه در تقويم‌ها با عنوان روز حماسه و ايثار مردم اصفهان به ثبت رسيده است، گزارش زير را تقديم شما مي‌کنيم.
 
 جايي مثل اصفهان
«شما در كجاي دنيا مي‌توانيد جايي را مثل استان اصفهان پيدا كنيد؟ همين چند روز پيش فقط در شهر اصفهان حدود 370 نفر را تشييع كردند. مع‌ذالك همين شهيد داده‌ها و داغ‌ديده‌ها همچنان به خدمت خود به اسلام ادامه مي‌دهند...» واقعه تشييع پيكر تعدادي از شهداي عمليات محرم آن هم در يك روز، آن قدر تأثيرگذار بود كه حتي حضرت امام خميني(ره) را به واكنش واداشت. اين تعداد از شهدا از خيل چند صد شهيد واقعه تلخي بودند كه بر اثر طغيان يك رودخانه فصلي در نواحي مرزي استان ايلام رخ داده بود. شهداي رودخانه دويرج غرق‌شده آب بودند و از اين جهت فضيلت شهداي دريا را داشتند.

 دويرج مشهد شهدا
حسينعلي محمدي نويسنده كتاب «دويرج» در شرح واقعه شهادت رزمندگان اصفهاني مي‌گويد: از ظهر روز نهم آبان 1361 بارش باران آغاز شده بود و تا شب ادامه داشت كه به سيل تبديل شد به طوري كه وقتي رزمندگان ما به پشت رودخانه «دويرج» رسيدند سطح آب به حدود دو تا سه متر رسيده بود.

محمدي با اشاره به اينكه در مرحله نخست انجام عمليات محرم دو گردان يكي از تيپ 84 خرم‌آباد و ديگري از لشكر 14 امام حسين اصفهان وارد آب شدند، افزود: اين رودخانه پيش از بارش باران هيچ ارتفاعي نداشت و حتي من يك شب قبل از عمليات براي شناسايي محل وارد آب شدم كه سطح آن بيش از 30 سانتي‌متر نبود اما هيچ‌كس فكرش را هم نمي‌كرد فرداي آن روز ساعت 10 شب رودخانه طغيان كند و نتوان از آن عبور كرد... در شب عمليات نيمي از گردان تا وسط رودخانه پيشروي كردند اما آب بالا آمد و نيروها نه راه پيش داشتند و نه راه پس، عده‌اي توانستند خود را نجات دهند اما بقيه غرق و شهيد شدند كه شامل نيمي از هر گردان بود.

محمد مرتضوي از رزمندگان شاهد واقعه نيز مي‌گويد: «هوا تاريك بود، جز چند نفري كه در كنار رودخانه منتظر عبور بودند، كسي فرورفتن بچه‌ها را نمي‌ديد، آنان براي يك لحظه هم توقف نكردند چون فرمان به حركت و عبور بود. فريادهاي الله‌اكبر، ياحسين و يا زينب رزمندگان، قوت قلبي براي ورود به سيلاب و عبور از رودخانه طغيان كرده دويرج بود. ناگهان ارتفاع آب بيش از حد بالا آمد و فرماندهان سريع به ساحل رودخانه آمدند و ديگر عبور را مصلحت نديدند، اما كمي دير شد و حدود دو گردان در رودخانه غرق شدند؛ عمليات با يك روز تأخير ادامه يافت.» آب كه فرونشست، در بين گل و لاي و شنزارها، پيكر شهدا جمع‌آوري شد. آن شب حدود 800 تا هزار نفر از رزمندگان ما در امواج رودخانه غرق شدند.

پيش‌بيني نكردن طغيان آب و شرايط جوي يكي از عمده‌ترين ضعف‌هاي عمليات محرم بود. سردار محمدرضا ابوشهاب از فرماندهان لشكر 14 امام حسين(ع) نيز مي‌گويد: تنها نقطه ضعف عمليات محرم، عدم اطلاعات دقيق از وضعيت جوي و همچنين طغيان رودخانه دويرج بود. هرچند در تداوم اين عمليات موفقيت‌هاي بسياري نصيب رزمندگان شد و تنها دو هزار و 300نفر اسير از دشمن گرفتيم.

 370 پرستوي مهاجر
حدود دو هفته بعد از واقعه دويرج، پيكر 370 نفر از شهداي اين واقعه به اصفهان رسيد. ارسال نوبتي پيكر شهدا ابتكار شهيد خرازي بود تا مبادا روحيه مردم از خيل عظيم شهدا تضعيف شود اما گلزار شهداي اين شهر امكان پذيرايي از همين 370 پرستوي مهاجر را نيز نداشت. اكبر علي‌ياري مسئول ستاد شهداي اصفهان در سال 61 مي‌گويد: براي خاكسپاري 370 شهيد عمليات محرم فقط يك روز فرصت داشتيم تا خانه‌هاي اطراف گلستان شهدا را از سكنه تخليه، تخريب و آماده‌سازي كنيم. عصر روز 23 آبان 61 به همراه چند نفر از اعضاي ستاد شهدا به منازل اطراف گلستان شهدا سر زديم و با اهالي در مورد برنامه خاكسپاري 370 شهيد و كمبود مكان در گلستان صحبت كرديم كه با موافقت و حتي اشتياق وصف‌ناپذير مردم به منظور تخليه و تخريب خانه‌هايشان براي ميزباني از شهداي دفاع مقدس روبه‌رو شديم. حدود 16 خانه را در كوچه لسان‌الارض تا پشت تكيه لسان‌الارض در گلستان شهداي كنوني و بخشي ديگر از اين مكان را فقط در مدت يك شب تخليه و آماده‌سازي كرديم.

 3كيلومتر جمعيت
بالاخره روز موعود مي‌آيد و پيكر شهدا از راه مي‌رسد. مردم اصفهان و شهرهاي اطراف كه خود را به اين شهر رسانده بودند، جمعيت عظيمي راه مي‌اندازند كه شاهدان طول آن را حدود سه كيلومتر ذكر مي‌كنند. عبدالرضا محمودي از شاهدان آن روز مي‌گويد: خون مردم به جوش آمده بود. ما اين شهدا را برادران، پدران و فرزندان خودمان مي‌دانستيم. آن روز نمي‌توانستي فرقي بين خانواده شهدا و ديگر مردم پيدا كني. همه صاحب عزا بودند و در عين غمي كه وجود داشت، سعي مي‌كرديم دشمن شاد نشويم و به همه نشان دهيم كه ذره‌اي در ايمان‌مان خللي ايجاد نشده است.

يك مادر شهيد نيز در همين خصوص مي‌گويد: آن روز در اصفهان زلزله شده بود، 25 آبان 61 جمعيتي عظيم براي وداع با شهدا آمده بودند و انگار گردي از عزا و ماتم بر سر شهر ريخته شده بود، جمعيت آن قدر زياد بود كه تا گلستان شهدا جاي سوزن انداختن نبود و من هم، مانند خيلي‌ها به پاس لطف خدا از اين توفيق، تنها ذكري كه بر لب داشتم حمد و ستايش پروردگار بود.
حميد جمشيدي از ديگر شاهدان واقعه اذعان مي‌دارد: من خيلي در خصوص واقعه شهادت رزمنده‌ها در جريان نبودم. براي كاري به اصفهان آمده بودم كه ديدم يك سري تابوت روي دوش جمعيت عظيمي روانه هستند. خواستم جمعيت را تخمين بزنم كه عاجز شدم. خواستم تابوت‌ها را بشمارم كه باز عاجز شدم. ناخودآگاه زير گريه زدم و با جمعيت همراهي كردم. همه مي‌خوانديم «باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است...»

 درسي براي آموختن
تشييع پيكر 370 شهيد در يك روز، از نظر هر كدام از تشييع‌كنندگان حاوي پيامي بود. بسياري از نوجوانان و جواناني كه در اين روز گوشه‌اي از تابوت سه رنگ شهدا را گرفته بودند، كمي بعد خودشان رخت رزم پوشيدند و رهسپار جبهه‌هاي جنگ شدند. حسن بخشي متولد سال 1348 كه سال 61 تنها 13 سال داشت مي‌گويد: تأثير تشييع بيش از 300 شهيد در يك روز روي ما نوجوان‌ها فوق‌العاده بود. چه مواقع ديگر، هيچ‌كس فكرش را هم نمي‌كرد كه دارد دنبال يك ميت راه مي‌رود. شهيد در فرهنگ ما ارج و قرب بسياري دارد و در چنين مراسمي شور و حالي وجود داشت كه وصف‌ناپذير است.

بخشي ادامه مي‌دهد: وقتي شهيدي تشييع مي‌شد، من آرزو مي‌كردم كاش بزرگ‌تر بودم و مي‌توانستم جاي خالي آن شهيد را در جبهه‌هاي جنگ پر كنم. تشييع 370 شهيد كه ديگر طاقت‌مان را طاق كرده بود. كار به جايي رسيده بود كه من هر ماه شناسنامه‌ام را چك مي‌كردم تا ببينم كي نوبتم مي‌رسد كه به جبهه بروم. خيلي از هم‌سن و سال‌هاي من در آن روزها چنين احساسي داشتند. شايد دشمن فكر مي‌كرد با كشتن جوان‌هاي ما، مردم دست از مقاومت برمي‌دارند اما برعكس هر شهيد چنان موجي در ميان مردم راه مي‌انداخت كه وصف‌ناپذير بود. به ازاي هر شهيد چند جوان تلاش مي‌كردند به جبهه بروند و نگذارند اسلحه شهدا روي زمين بماند. همه وجود يك شهيد از جانفشاني‌اش گرفته تا خاطراتش و خصوصاً تشييع پيكرش از نظر ما درسي براي آموختن بود.

 باز هم شهيد

از ميان هزار و اندي شهيد عمليات محرم، حدود 750 نفرشان از استان اصفهان بودند. اصفهان پس از محرم نيز شهداي بسياري به خود ديد و از ميان حدود 200 هزار شهيد كل كشور، 23 هزار نفر سهم اين استان است كه از حيث جميعت، پرشهيدترين استان كشورمان به شمار مي‌رود. همين جانفشاني است كه باعث شده مقام معظم رهبري در توصيف حماسه‌آفريني اصفهاني‌ها بگويند: «حرف با اصفهان و اصفهاني زياد است. لكن اين ديدار به مناسبت بيست‌وپنجم آبان است، لذا من عرايضم را از اينجا شروع مي‌كنم. بيست‌وپنجم آبان تا آخر آبان، از روزهايي است كه نه‌ فقط اصفهان بلكه كشور و تاريخ و معارف ما آن را نبايد هرگز فراموش كند. در بيست‌ و پنجم آبان سال ۶١ در يك روز اصفهاني‌ها حدود ۳۶۰ شهيد را تشييع كردند؛ اين چيز كوچكي نيست. حدود ۳۶۰ شهيد در يك روز وارد اصفهان شدند و روي دست مردم تشييع شدند. شما جوان‌ها نبوديد، آن روزها را نديديد، آن حماسه و آن شور را نديديد. چند روز بعد [هم] - اينكه عرض مي‌كنيم تا آخر آبان، چون شايد هنوز به سي‌اُم آبان نرسيده بود- ۲۵۰ شهيد ديگر را وارد اصفهان كردند؛ باز مردم تشييع كردند، روي دست گرفتند و با استحكام، طاقت نشان دادند؛ خيلي طاقت مي‌خواهد، خيلي ظرفيت مي‌خواهد. ظرفيت روحي بالاتر است از ظرفيت جسمي و ظرفيت اجتماعي...»

 اسامي تعدادي از شهدا
اصفهان در عمليات محرم سرداران و فرماندهان شهيد بسياري تقديم كرد كه اسامي تعدادي از آنها به قرار زير است: سردار شهيد مهدي نصراصفهاني (فرمانده تيپ يكم لشكر امام حسين)، سردار شهيد منصور رئيسي (فرمانده تيپ دوم از لشكر امام حسين)، سردار شهيد محمود رياحي (فرمانده گردان از تيپ قمر بني‌هاشم)، سردار شهيد محمدرضا گوسفندشناس( فرمانده گردان لشكر ۸ نجف اشرف)، سردار شهيد محمد خدامي (فرمانده گردان امام حسن (ع)، لشكر ۱۴ امام حسين)، سردار شهيد جواد كمالي‌ (فرمانده گردان امام جواد (ع)، لشكر امام حسين)، سردار شهيد مصطفي الله‌بخشي (فرمانده گردان امام حسن (ع)، لشكر امام حسين)، سردار شهيد احمد محمدي (فرمانده مهندسي لشكر ۸ نجف اشرف)، سردار شهيد محمود اكبري (فرمانده گردان امام رضا (ع) لشكر امام حسين)، سردار شهيد مهدي شاهين (فرمانده گردان امام جواد (ع)، لشكر ۱۴ امام حسين)، سردار شهيد مهدي طالبي (مسئول قرارگاه نوح)، سردار شهيد سيدجمال‌الدين طبائيان (معاون گردان يازهرا)، سردار شهيد حسين صادقي (فرمانده گردان يازهرا)، سردار شهيد حسينعلي قوقه‌اي (فرمانده گردان لشكر ۸ نجف اشرف)، سردار شهيد حسنعلي يوسفيان (فرمانده گردان ادوات، لشكر ۸ نجف اشرف)، سردار شهيد جعفر حشمتي (فرمانده آتشبار خمپاره‌اي لشكر ۱۴ امام حسين) و...
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده