تأملی بر زندگی نامه «شهید محمد احمدی»

به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران:
آری آن کس که  راه پاکی و حقیقت جویی ره به سوی بارگاه الهی پوئیده و لطف و صفای توجهات خداوندی را در زمینه دل پاک خود در یافته اند و به جهان سعادتی دست یافتند که هرگز حاصل نشوند.
لحظه ای از آن را با هر دو جهان عوض کنند آنان شکوه و جلال و تقرب و نزدیکی به خدا را دریافته و لذت و حلاوت عبادت و جان سپردن در راهش را با ذائقه قلب خویش چشیدند و شهید محمد احمدی یکی از پویندگان راه حقیقت و انسانیت و اسلام بود.

شهید محمد احمدی چهارم شهریور 1339 در یکی از روستاهای همدان در خانواده ای مذهبی و متوسط روستایی دیده به جهان گشود.او دوران کودکی همراه پدر در مزرعه کار می کرد و همراه کار در مزرعه به تحصیل نیز می پرداخت.

وی تا ششم ابتدایی را در آن روستا گذراند و بعد در سال 1351 برای کار به تهران مهاجرت کرد و مشغول به کار شد و در سال 1356 با شروع اعتراضات ضدرژیم و تظاهرات او نیز به صف تظاهر کنندگان پیوست و با فعالیتهای زیاد و پخش اعلامیه و انواع نشریه و نوار و...
برای پیروزی انقلاب می کوشید و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بیست و دوم بهمن 1357. با عضوگیری سپاه پاسداران به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و برای اولین بار در جریانات کردستان که این نیز یکی از دسیسه های شیطان بزرگ آمریکا بود به وجود آورده بودند. تا مگر انقلاب ما را به سراشیبی انحطاط و سقوط  بکشانند.
وی به کردستان شهر بانه اعزام شد و در آنجا مشغول به خدمت بود و بعد از چند ماه خدمت در بانه به تهران بازگشت و در تهران مشغول پاسداری از انقلاب شد. چندی از بازگشت او به تهران نگذشته بود که جنگ تحمیلی عراق به ایران توسط یکی دیگر از عوامل و دستنشاندگان شیطان بزرگ و ژندارم منطقه تحمیل شد.

شهید احمدی از آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعثی دوباره به غرب کشور«سر پل ذهاب» اعزام شد و در همین جبهه در تاریخ بیست و پنجم آذر 1360 در «سر پل ذهاب» به جمع عاشقان لقاءالله و به کاروان حسینیان پیوست و به آرزوی دیرینه خود که یکی از انگیزه رفتن او به جبهه بود رسید و شربت شهادت نوشید.
خدمت مادر عزيزم و برادرانم و خواهرانم سلام عرض ميكنم و سلامتى همه شما را از خداوند متعال خواستارم و اميدوارم كه خداوند به همه شما صبر و ايمان اعطاء فرمايد.
انشاءالله و پس از مزاحمت اميدوارم كه من را ببخشيد و جز زحمت و مزاحمت چيزى ديگرى براى شما نداشتم و از خداوند بزرگ بخواهيد كه بيامرزد من را و از شما ميخواهم كه در راه اسلام و امام خمينى كه راه انبياء است حركت نمائيد و اگر من شهيد شدم مادرم و ديگران زياد گريه نكنيد.

 و بگوئيد صبركنند براى خدا كه خداوند، خلق ميكند و ميميراند چه بهتر كه انسان لايق باشد در راه او شهيد شود اما من كه در اين جبهه حق عليه باطل شركت كردم آگاهانه بوده و خودم انتخاب كردم .

و اميدوارم همه شما بخصوص هادى فرزندم در راه خدا حركت كند و به اسلام و مسلمين خدمت كند(انشاءالله) . و بخصوص همسرم سفارش ميكنم تقوا را پيشه خود كنيد و به مسائل دينى زياد عمل كنيد ،انشاءالله و سلام ، من به تمام دوستان برسانيد،التماس دعا ،همه شما من را ببخشيد بخصوص مادرم و همسرم حقتان را برايم حلال كنيد.

خدايا اين خون كه به من دادى در راه تو هديه كردم و اميدوارم قبول درگاهت باشد. انشاءالله
منبع: برگرفته از اسنادشهید درمخزن اداره کل شهرستانهای استان تهران