وصيت نامه شهيد حشمت الله جديدي
در نامه ای که از یکی از دوستانش بعد از شهادتش دریافت کردیم چنین نوشته بود: در جبهه بازی دراز قله 1150 مستقر بودیم حشمت الله ران پای راستش ترکش خورده بود ولی حالش خوب بود بارها به او گفتم برو پایین و در پادگان معالجه کن ولی او گوش نمی داد شب هفده شهریور شب حمله حشمت الله حال دیگری داشت و توی خودشش بود قدری آب خورد و با من خداحافظی کرد و گفته می دانم عراقیها از کجا حمله می کنند و بعد به 1150 در فاصله 300 قدمی بود با بقیه رفتیم حمله شدت گرفت و بچه ها ا ورا دیده بودند که بحالت سجده رو به قبله افتاده بود و نفس نفس می زد صدایش کردند و دو تا سنگ بطرفش پرت می کنند ولی او به آرزویش رسیده بود و او با تیری که به مغز سرش خورده بود شهید شده بود او آنقدر عاشق این راه بود که جانش برای این راه گذاشت و جنازه اش 10 ماه بعد به دست خانواده اش رسید.
به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهيد حشمت الله جديدي يكم فروردين 1341 ، در شهرستان ری چشم به جهان گشود. پدرش قنبر، قهوه چي بود و مادرش خاور نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته فني درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور افت. هفدهم شهريور 1360 ، در بازی دراز توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت ترکش شهيد شد. مزار او در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.


با نام خداوند بخشنده مهربان وصیتنامه ام را آغاز می کنم با درود بیکران بر بزرگ رهبر انقلاب اسلامی ایران بت شکن بزرگ قرن و رهبر احرار، دشمن اشرار آ یت الله روح الله الموسوی الخمینی دام ظله و با درود به فقیه عالیقدر و روحانی مبارز امید امام و امت اسلام آیت الله العظمی منتظری نوشته ام را شروع می کنم.

من از خانواده ام می خواهم که اگر من کشته شدم برای من اشک نریزند و هیچگونه ناراحتی بخود راه ندهند زیرا اگه مرگ حق است پس چه بهتر که در راه خدا باشد چون ما همه از خدائیم و به سوی او باز میگردیم (اناالله اناالیه راجعون) و شما نباید به خاطر نبودن من غصه بخورید زیرا خداوند فرزندی به شما داده و حالا او را از شما گرفته درست مانند یک امانت منتها امانتی خدائی .

من میخواهم بعد از مرگ من اول تو ای مادر خوب و عزیزم ای تو بهترین یارم، ای تو بهترین مونس روزهای بچگی و شبهای مریضی ام و ای مادر غمخوار من وای مادری که تمام توانت را برای بزرگ کردن من بکار گرفتنی چه شبهایی بسیار بسیار که بخاطر من بیخوابی کشیدی و خواب خوش را برخود حرام نمودی و ای مادر خوب و مهربانم امیدوارم که هرگونه بدی و ناسپاسی از دست من دیدی بر من ببخش زیرا که اگر تو از من نگذری خداوند نیز از من نخواهد گذشت و آنوقت وای بر حال من بهر حال من از تمام بدیهای که در حق تو کرده ام با تمام وجودم عذر خواهی و امیدوارم که مرا حتماً ببخشی پدر جان، پدر عزیز و مهربانم ای پدر که چه روزهای و چه سالها کارکردی و رنج کشیدی و عرق ریختی تا من بتوانم بزرگ شوم و تحصیل کنم و در رفاه و آسایش کامل باشم هرگز تا آخرین لحظه های عمرم زحمات طاقت فرسایی را که برای من کشیدی از یاد نخواهم برد و همیشه آن صورت پر عرق و سیگار در دهانت را از یاد نخواهم بود پدر جان تو هم مانند مادرم زحمات بسیاری کشیدی تا من به اینجا رسیدم و هنوز هم آن قیافه تو را در هنگام خداحافظی بیاد دارم و دیدم که تو چقدر از دوری من ناراحتی اری پدر از تو عاجزانه استدعا می کنم که ناسپاسیهائی را که در حق تو انجام دادم و یا رفتاری داشتم که تو را ناراحت کرده و از تو جداً عذر می خواهم و طلب بخشش می کنم و امیدوارم که مرا مورد عفو قرار بدهی و از اشتباهاتم درگذری و تنها خواهش من از تو همین است از تمام اعضا خانواده ام دوستان و آشنایان و فامیلها و هرکسی که با طریقی در ارتباط و یا رفت آمد و احوالپرسی بودم خواهانم که از اشتباهات و گناهانی که کرده ام در گذرد.

من از خانواده ام می خواهم که بعد از مرگ من آن مقدار پولی که در منزل دارم در یک راه خیر به کار گرفته شود. و اگر بتوانید آنرا به جهاد سازندگی بدهید که خیلی خیلی بهتر است و از شما می خواهم که لباسهای مرا هم به دولت آباد برده و به مردم فقیر آنجا بدهید و در ضمن اسبابهایی که در منزل دارم به درد فضل الله می خورد مانند آچار و پیچ گوشتی و غیره او بردارد و کتابها و لوازم تحریر دیگر هم برای خدیجه و اعظم و آن کتاب قرآن که تازه خریدم بدهید به مریم داداش ولی و به او طرز قرآن خواندن را هم یاد بدهید تا قرآن بخواند و بهره بگیرد و به مریم توصیه کنید که کتابهای اسلامی زیادی بخواند تا از لحاظ مکتبی کمبودی نداشته باشد.

و چیزی که الان به فکرم رسید و بسیار هم مهم است این است که اگر کسی از من پولی طلبکار است حتماً به او بدهید تا مدیون او نباشم و خواهانم که به این امر توجه زیادی مبذول شود و چیز دیگری که از همه شما و همه مسلمانان واقعی انتظار داریم این است که سعی کنید در مقابل بی خدایان و منافقان و کفار شما موضع بسیار سخت و جدی داشته باشید و در مقابل آنها ضعف از خود نشان ندهید. و کنار نکشید در پایان همه شما را بخدا می سپارم و میخواهم که در مقابل حوادث صبر داشته باشید، و تواصو بالحق و تواصو بالصبر

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته


منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده