شهید "سیدحسین اسفندفرد" در نامه ای به خانواده اش، خطاب به پدرش چنین می نویسد: چگونه زيستن را که نیاموختیم، خودمان با کارکردن، استعداد و به ياد خدا بودن و عمل کردن به دستورات خداوندي، اسلام و قرآن را مي آموزيم. از خداوند متعال مي طلبم که چگونه مردن را به ما بياموزد؛ چه بهتر که با شهادت توام باشد.

به گزارش  نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید سيدحسين اســفند فرد، یازدهم تیر 1338 ، در شــهر کربلای عراق چشم به جهان گشود. پدرش ســیدعلي، کیف فروش بود و مــادرش بماني نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلــم گرفت. به عنوان ســرباز ارتش در جبهه حضور یافت. یازدهم آبان 1361 ، در عین خوش توســط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به ســر، شهید شد. مزار او در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.

متن نامه اول؛

پس از عرض سلام اميدوارم که حالتان خوب باشد؛ اگر از احوال اينجانب، سيدحسين اسفند فرد (سادات حسيني)، خواسته باشيد الحمدالله سالم مي باشم و هيچ ناراحتي ندارم.

سلام بر روح پرفتوح عصر، نايب امام زمان (عج)، امام خميني رهبر کوبنده ستمگران، غارتگران و خدانشناسان، سلام بر امت حزب الهي که ياور روح الله هستند.

سلام بر خانواده گرامي؛ از اينکه شما را در موقع مرخصي که بودم ناراحت کردم ببخشيد (جدا ببخشيد). چون ناراحتي هاي داخلي خودم را داشتم و مجبور به جواب دادن به شما بودم. سلام مرا به پدر ارجمندم، سيدعلي، برسانيد و به او بگوييد که فاميل ما را عوض کند. سلام مرا به مادرم برسانيد. معذرت مي خواهم اگر شما را ناراحت کردم؛ اميدوارم که مرا ببخشيد.

هزار تومان که از من مي خواهيد، 500 تومان آن در نامه مي باشد. انشاءالله وقتي که آمدم بقيه را به شما مي دهم. اگر احتياج داريد حتما برويد از بيمارستان بگيريد؛ دفتر چهارم در کتابخانه بيمارستان مي باشد. سلام مرا به خواهرانم، صفيه و مائده، برسانيد. سلام مرا به حسن و قاسم برسانيد. از آن ها جدي مي خواهم که سنگر مدرسه را خوب حفظ کنند. به برادرم حسن قوت قلب بدهيد و اگر واقعا نمي تواند درس بخواند، بيايد سربازي، هيچ اشکالي ندارد. در اين زمان سربازي مقدس است؛ چون براي اسلام و انقلاب است.

در پايان سلام مرا به تک تک فاميل، دوستان و آشنايان، همه و همه برسانيد.

سيدحسين اسفندفرد

مورخ بیست و هشتم اسفند

نامه دوم؛

با سلام، درود و تسليت بر رهبر آگاه و عظيم الشان حضرت امام خميني به مناسبت تاسوعا و عاشوراي حسيني.

با درود فراوان بر امت قهرمان و شهيدپرور حزب الهي ايران. محرم ماه خون، ماه شهادت حسين جان، راه ما راه شهادت است.

با سلام بر پدر گرامي و خستگي ناپذير که هميشه در حال جنب و جوش است؛ پرکار و مقاوم. اميدوارم که تندرست، صحيح و سالم باشي و هيچ ناراحتي نداشته باشي. پدر جان از اينکه نامه را دير به شما مي نويسم معذرت مي خواهم؛ چون يک مقداري کار داشتم و نمي توانستم کار دیگری کنم. پدر عزيزم اين نامه را هميشه همراه داشته باش، به ياد من باشيد. چگونه زيستن را که نیاموختیم، خودمان با کارکردن، استعداد و به ياد خدا بودن و عمل کردن به دستورات خداوندي، اسلام و قرآن را مي آموزيم. از خداوند متعال مي طلبم که چگونه مردن را به ما بياموزد؛ چه بهتر که با شهادت توام باشد.

بابا اميدوارم که به فيزيوتراپي بيمارستان رفته باشی و ناراحتي شما برطرف شده باشد. با سلام بر مادر سخت کوش و بيداردل، اميدوارم که هميشه خوب و خوش باشی و بدني سالم داشته باشی. از خداوند متعال مي خواهم که ناراحتي جسمي شما را برطرف کند. با سلام بر خواهران و برادران عزيزم، اميدوارم که در سنگر مدرسه و با قلم خود منافقين کوردل و متجاوزين داخلي را باطل کنيد. در راه دين اسلام و مذهب شيعه جان فشاني کنيد. درس را با تجربه و تحليل که همانا کمک به مستضعفان مي باشد، ادامه دهيد. ديگر سلام مرا به تک تک آشنايان و دوستان برسانيد. به اميد پيروزي مستضعفان بر مستکبران.

نامه نفرستيد.

نامه سوم؛

سلام و درود فراوان بر رهبر آگاه و نائب امام زمان امام خميني و درود برامت شهيد پرور و حزب الهي ايران.

سلام بر خانواده گرامي؛ اميدوارم که حالتان خوب باشد و هيچ ناراحتي نداشته باشيد. اگر از احوال اينجانب خواسته باشيد، الحمدالله سالم و جوياي احوال شما مي باشم و هيچ ناراحتي ندارم جز دوري ديدار شما.

سلام به پدرعزيز و بهتر از جانم. اميدوارم که حالتان خوب و خوش باشد. سالروز جمهوري اسلامي و اين پيروزي عظيم را به شما تبريک و تهنيت عرض می کنم. اميدوارم که هميشه شاد و در برابر گرفتاري ها استوار باشي. پدر جان نامه اي سیزدهم براي شما نوشتم و روي آن تاريخ نگذاشتم. در آن گفته بودم نامه برايم ننويسيد. الحمدالله مرخصي به مدت 48 روز به سربازاني که 60 روز در منطقه باشند، مي دهند. ما هم نامه به آن ها مي دهيم. شما حتما برايم نامه بنويسيد. منتظر جواب نامه حتما هستم.

سلام مرا به مادر گرامي و خستگي ناپذيرم برسانيد. هميشه در حال دعا و نيايش به درگاه پروردگار عالم براي مسلمين مي باشد. اميدوارم که هيچ غم و ناراحتي نداشته و هميشه روحي سالم و بدني محکم داشته باشيد. مادر جان چندوقت پيش دست يکي از بچه ها که مي خواست راهی تهران شود در نامه از پولی که از من مي خواهي پانصد تومان براي شما فرستادم.

سلام مرا به خواهران و برادرانم صفيه، سيدحسن، سيدقاسم و مائده که اميد من است، برسانيد. انشاءالله تعالي در درس هايشان روز به روز موفق تر و صاحب نظر بشوند. سلام مرا به همه آشنايان و دوستان برسانيد. به اميد ديدار تازه.

به اميد موفقيت براي همه شما

سيدحسين اسفندفرد

چهاردهم فروردین 1361

منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده