رزمنده های دوران دفاع مقدس رخدادها و اتفاقاتی که برایشان می افتاد از طریق نامه برای خانواده می نوشتند. شهید "سیدحسین اسفندفر" در نامه اش برای خانواده تعریف می کند: اگر از حال اينجانب حقير و کوچک شما خواسته باشيد، الحمدالله سالم هستم و هيچ ناراحتي ندارم. خانواده گرامي، حال من خيلي خوب است. در جنگ عليه صداميان کافر شرکت کردم و من مترجم بچه ها بودم.

به گزارش  نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید سيدحسين اســفند فرد، یازدهم تیر 1338 ، در شــهر کربلای عراق چشم به جهان گشود. پدرش ســیدعلي، کیف فروش بود و مــادرش بماني نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلــم گرفت. به عنوان ســرباز ارتش در جبهه حضور یافت. یازدهم آبان 1361 ، در عین خوش توســط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به ســر، شهید شد. مزار او در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.

نامه چهارم؛

با سلام و درود بر رهبر انقلاب اسلامي ايران، ياور مستضعفان جهان، نايب امام، روح الله الموسوي الخميني و با سلام بر خانواده گرامي، کليه آشنايان و دوستان عزيزم.

خانواده گرامي، ضمن تبريک سالروز جمهوري اسلامي ايران و پيروزي رزمندگان از جان گذشته، اميدوارم که همگي حالتان خوب باشد و هيچ ناراحتي و کسالتي نداشته باشيد؛ اگر از حال اينجانب حقير و کوچک شما خواسته باشيد، الحمدالله سالم هستم و هيچ ناراحتي ندارم. خانواده گرامي، حال من خيلي خوب است. در جنگ عليه صداميان کافر شرکت کردم و من مترجم بچه ها بودم. بايد بدبختانه عرض کنم کيف پولم را در ساک گذاشته بودم؛ پول من مجموعا 670 تومان داشتم که نمي دانم کدام بي انصافي برداشته است!

یازدهم الي پانزدهم ارديبهشت به تهران و يا شهرستان ديگر خواهم آمد. لطفا حتما نامه بفرستيد و حتما برای یازدهم الي پانزدهم تمبر بفرستيد. اگر از برادر صاحب با اطلاع شديد آدرس او را برايم بفرستيد. ديگر عرضي ندارم جز دوري ديدار شما.

سيد حسين اسفندفرد (سادات حسيني)

مورخ بیستم فروردین 1361

نامه پنجم؛

با درود بر رهبر مستضعفان جهان، بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران و با سلام بر امت شهيد پرور ايران و خانواده ارجمندم.

خانواده گرامي، اميدوارم حالتان خوب باشد و هيچگونه نگراني نداشته باشيد. غم از دست دادن عمويم، غم آخرتان باشد. اگر از احوال بنده خواسته باشيد به لطف پروردگار جهان، سالم هستم. بنده در تاريخ یازدهم الی پانزدهم اردیبهشت ماه به مرخصي خواهم آمد. سلام مرا به پدرم برسانيد و به او بگوييد به خودش زياد فشار نياورد، حتما به بيمارستان برود تا دستش نرم شود تا هرچه زودتر خوب شود. سلام مرا به مادرم برسانيد.

سلام مرا به عمه هايم و بقيه افراد خانواده برسانيد. دیگر عرضي ندارم، جز دوري ديدار شما.

قربان شما "سيدحسين اسفندفرد"

مورخ سوم اردیبهشت 1361

نامه ششم؛

با درود فراوان بر نايب حجت، امام خميني و با سلام فراوان به امت حزب الله و خانواده گرامي.

پس از عرض سلام اميدوارم که حالتان خوب باشد. اگر از احوال اينجانب، سيدحسين، خواسته باشيد صحيح و سالم هستم. سلام مرا به پدرم برسانيد. انشاءالله که پيراهن هايم را گرفته باشد. به پدرم بگوييد که با مائده بروند پيش محمد آقا ساعت فروش، يک ساعت زنانه آنجا هست؛ اگر مي خواست بگيرد و اگر نخواست با هم بروند جاي ديگر. حتما ساعت را بخرند. من به دست دوستم 500 پانصد تومان توي نامه داده ام. به مائده بگویيد باور کند که من مي خواستم روز شنبه برايش بخرم که آن اتفاق افتاد.

ديگر عرضي ندارم، به اميد ديدار.

اسفندفرد (سادات حسيني)

مورخ پانزدهم تیر 1361

منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده