شهید "عطاالله امینی" معلم بود. در دوران تحصیل یک بار به علت اینکه موضوع انشایی مخالف با نظام به دانش آموزانش داده بود، توسط ساواک دستگیر و مدتی را در حبس به سر برد.

به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید عطاالله امينی، 1312، در روســتاي فیل آباد تابعه چهارمحال و بختیاری چشم به جهان گشود. پــدرش امان الله و مادرش طوبا نام داشــت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته حقوق درس خواند. وکیل دادگستری بود. سال 1334 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. بیست و ششم آبان 1359 ، در بمباران هوایی اهواز به شهادت رســید. مزار او در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.

همزمان با اوجگیری انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، اعلامیه های حضرت امام را به منزل می آورد و سپس در بین مردم پخش می کرد. با حضور در مساجد به ارشاد و راهنمایی دیگران می پرداخت. یک بار هم به جرم اینکه موضوع انشایی را که به شاگردانش داده بود، موافق رژیم نبود دستگیر و به ساواک برده شد و مدت ها تحت نظر آن ها بود.

در دوران انقلاب حضور در راهپیمایی را یک تکلیف الهی و شرعی می دانست؛ بدین لحاظ جهت همگانی ساختن مبارزات و کشاندن مردم در صحنه های نبرد شب ها با ندای الله اکبر بر فراز بام ها لرزه بر اندام مزدوران رژیم می افکند و سایر مردم را نیز با خود هم صدا می کرد. در ماه های محرم و صفر سال 57 بیشتر به مساجد می رفت و در آنجا به دعا و عبادت مشغول می شد.

با پیروزی انقلاب او نیز همانند میلیون ها انسان آزاده و مبارز دیگر پیروزی انقلاب را جشن گرفت و در بین اقشار مختلف مردم شیرینی پخش کرد. با شروع جنگ تحمیلی و شروع جنایات ددمنشانه صدامیان هیچگاه در مقابل حملات وحشیانه شان روحیه مقاوم خویش را از دست نداد. در آن هنگام که اهواز مظلوم زیر آتش توپخانه قوای بعثی هر لحظه صدها انفجار را در خود پذیرا بود و شیشه ها، درب ها و ... بر اثر حملات بعثی ها از جا کنده می شدند، مردم را با اتومبیل خود به مناطق امن تر انتقال می داد. تا اینکه بعد از مدتی به علت اوج وحشی گری های صدامیان به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. چندی بعد خود به اهواز برگشت تا هم درد مردم مقاوم و ایثارگرآن دیار باشد. او خود در این خصوص می گفت: این درست نیست که مردم آنجا زیر گلوله توپ باشند و ما اینجا جای امن باشیم. بر این عقیده خود پایدار بود. تا اینکه سرانجام به اهواز برگشت و در شب تاسوعای سال 59، بیست و ششم آبان ماه، هنگامی که در مسجد بود، ناگهان با گلوله باران شهر توسط دژخیمان بعثی مواجه شد. بلافاصله به کمک مجروحان حادثه شتافت؛ در همان حالی که مشغول انجام وظیفه انسانی_اسلامی خود بود، گلوله توپ دیگری در همان حوالی اصابت کرد که یکی از ترکش هایش به شهید برخورد و او را به فیض عظیم شهادت رساند.

منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده