همرزم شهید "ولی الله عباسی" از شجاعت شهید چنین می گوید: وقتی خودروی توزیع غذای رزمنده ها دچار اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و تعداد زیادی از رزمنده ها زخمی شدند، این شهید عباسی با چهره ای نورانی، تبسمی خاص و بدون جان پناه، همانند کوه، استوار و محکم در کنار خودروی آسیب دیده ایستاده است و به بقیه رزمندگان و بچه های گروهان روحیه می داد. ادامه این خاطره زیبا در نوید شاهد ایلام بخوانید.
به گزارش نوید شاهد ایلام، پاسدار شهید ولی الله عباسی  فرزند عبدالله در اولین روز پاییز 1343 در شیروان چرداول دیده به جهان گشود ایشان  توانست تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه دهد  وی با علاقه ای که به انقلاب داشت  به عضویت سپاه پاسداران در آمد و راهی مناطق عملیاتی شد شهید در منطقه عملیاتی چنگوله به عنوان فرمانده گروهان  مشغول خدمت بود در درگیری با دشمن براثر اصابت ترکش  در هشتمین روز از خردادماه 1365 به شهادت رسید.مزاروی در جوار امامزاده  علی صالح(ع)  قرار دارد.



خاطره/ حادثه انفجار خودروی توزیع غذا در بیست و نهم بهمن ماه 64 و شجاعت شهید

حادثه انفجار خودروی توزیع غذا - راوی همرزم شهید

 ظهر بیست و نهم بهمن ماه 64، آقای ولی الله عباسی، معاون گردان 503 شهید بهشتی از طریق بی سیم، به من (فرماندهی گروهان ثارالله را بر عهده داشتم) اعلام کرد که هر چه سریع تر خود را به گروهان حُر برسان. من هم به سرعت، با یک دستگاه خودروی آمبولانس به همراه راننده و امدادگر، به سمت گروهان مورد نظر حرکت کردم. از طریق مخابرات گروهان، به تمامی دسته  ها اعلام کردم که هر چه سریع تر خود را به همراه آمبولانس هایی که در اختیار دارید، به گروهان حُر برسانید.

وقتی که به موقعیت گروهان رسیدم، متوجه شدم که چه اتفاقی افتاده است. به این صورت که خودرو تویوتا وانتِ تدارکات گردان، مشغول تقسیم غذا (نهار) بین نیروهای گروهان بوده و در حین تقسیم غذا، مورد اصابت چند گلوله خمپاره  60 دشمن، قرار گرفته و تعدادی از نیروهای گروهان که در حال گرفتن غذا بودند، مجروح شده  اند و یک نفر از آن ها به نام سام محمدی، به شهادت رسیده است.

آن طور که بچه ها می گفتند، سام محمدی در حالی که خودش به شدت زخمی و دچار خونریزی شدیدی شده بود، چند نفر از مجروحین را برای در امان ماندن از ترکش گلوله های احتمالی دیگر، به داخل سنگر انتقال می دهد.وی با این ایثار و از خودگذشتگی، به علت مجروحیت شدید، به شهادت می رسد.

راننده ماشین غذا و جمعیِ گروهان ثارالله نیز به شدت مجروح شده بود. ماشین هم خسارت زیادی دیده بود. به محض رسیدن من و آمبولانس ها، مجروحان از صحنه نبرد تخلیه و به اورژانس اعزام شدند.
یکی دیگر از رزمنده های خستگی ناپذیر با خونسردی مشغول تعویض چرخ ها و پنچرگیری خودروی آسیب دیده بود. نیروهای گروهان، به دلیل از دست دادن جمع زیادی از همرزمان و دوستان خود بسیار ناراحت شده بودند و روحیه شان گرفته بود.

ناگهان، چشمم به رزمنده ای که لباس خاکی بر تن داشت افتاد، در حالی که عکس امام را بر روی جیب چپش آویزان کرده بود، کلاه خاکی ارتشی بر سر گذاشته و بند پوتین هایش را محکم بسته بود، خوب که نگاه کردم، دیدم که او آقای ولی الله عباسی است که با چهره ای نورانی، تبسمی خاص و بدون جان پناه، همانند کوه، استوار و محکم در کنار خودروی آسیب دیده ایستاده است و به بقیه رزمندگان و بچه های گروهان روحیه می دهد. این در حالی بود که فاصله گروهان به خط مقدم دشمن، بسیار نزدیک بود؛ به طوری که هر لحظه، احتمال اصابت خمپاره 60 میلی متری یا نارنجک تفنگی وجود داشت. این شجاعت ولی الله، هر رزمنده ای را به یاد این شعر یاران حضرت علی (ع) می انداخت:
ای رزمنده، تو ای مسلمان    دندان ها را به هم فشاران
کوه از جایش اگر بجنبد    ای رزمنده، تو خود مجنبان

شهید ولی الله عباسی، هم مرد تقوا بود؛ هم مرد علم و عمل. ایشان در کربلای چنگوله در ماه مبارک رمضان، خرداد 1365 به دیار حق شتافت و با پیوستن به وصال دوست، رفقا و هم رزمانش را غریب و تنها گذاشت.

منبع: اداره اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده