پاسدار شهيد "محمدحسين پاي پوزان" سال 1347 در خانواده اي مذهبي در روستاي كلايه عليا از توابع شهرستان دهدشت ديده به جهان گشود.او عاشق و دلباخته اسلام محمدي بود و آسودن در منزل و مردن در رختخواب را براي خود ننگ مي دانست. به همین دلیل با سن و سال کمی که داشت عازم جبهه شد. زندگی این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.

به گزارش نوید شاهد کهگیلویه وبویراحمد، پاسدار شهيد محمدحسين پاي پوزان سال 1347 در خانواده اي مذهبي در روستاي كلايه عليا از توابع شهرستان دهدشت ديده به جهان گشود.

دوران کودکی شهید

وي از همان اوان كودكي سيماي فرشته گون و مهربانی داشت و داراي چهره اي نوراني زيبا و بشاش بود و چون كوچكترين فرزند خانواده بود لذا پدر و مادر و ساير اعضاي خانواده علاقه بسيار زيادي نسبت به وي داشتند و هميشه مورد نوازش خانواده قرار مي گرفت.

اما گردش چرخ روزگار پس از چند صباحي پدر مهربان و دلسوزش را به جهان ديگر هجرت داد و محبت پدري را در سن چهارسالگي از دست داد . با از دست دادن پدر خويش كفالت و سرپرستي خانواده را برادر بزرگش كه در آن روزگار سن زيادي نداشت برعهده گرفت تا شايد مرهمي باشد بر زخمهاي پردرد خانواده.

تحصیلات

وی با وجود فقر شديد حاكم بر خانواده در سن شش سالگي به دليل علاقه شديدي كه به تحصيل علم داشت پا به نهاد مقدس تعليم و تربيت گذاشت . دوران پنج ساله ابتدايي را با موفقيت كامل در دبستان كلايه عليا سپري نمود . شهيد پس از اتمام دوره ابتدايي جهت ادامه تحصيل وارد مدرسه راهنمايي شهيد احمداعتمادزاده كلايه شد و تا سال دوم راهنمايي در اين مدرسه تحصيل كرد .

استعداد و محبت و علاقه و خلوص نيت او همه همكلاسيهاي خود را مجذوب كرده بود و از همان دوران طفوليت در ميان اهالي روستا و دوستان و خانواده از او به عنوان الگو و نمونه ياد مي شد . ادامه تحصيل شهيد در مدرسه راهنمايي با هجوم كفر به كشور نونهال جمهوري اسلامي ايران بود.

روحیه شهادت طلبی

با خلوص نيت و روحيه شهادت طلبي كه در او شعله ور بود دل از همه چيز بريد و خود را براي مقابله با دشمن آماده کرد تا به جبهه هاي حق عليه باطل برود . ولي چون بيش از دوازده سال نداشت هرگاه به بسيج مراجعه مي كرد با مخالفت مسئولين مواجه مي شد ولي عشق سرشار به نظام جمهوري اسلامي ايران و رهبريت آن و دفاع از ميهن مانع از آن مي شد تا كه آرام و قرار گيرد و هميشه با آن سن كمي كه داشت در شهر و روستا و همه جا نداي رزمندگان را در سينه داشت و بر زبان مي راند و خود را براي پيوستن به صفوف مجاهدين في سبيل الله آماده مي کرد.

تا آنجا پيش رفت كه راهي جز استفاده از شناسنامه ديگران براي پيوستن به رزمندگان نديد . به همين خاطر در سال 1360 با استفاده از شناسنامه يكي از دوستان خويش به علت عدم اعزام وي از سوي بسيج دهدشت و گچساران به شهرستان شادگان عزيمت نمود .

اولین عملیات

براي اولين بار با اندام خردسالش در عمليات ثامن الائمه شركت کرد و بدين طريق راه را براي شركت مجدد در صحنه هاي نبرد براي آينده خويش باز نمود .

حضور در عملیات ها

اين يار وفادار امام از سال 1360 لغايت 1364 به عنوان بسيجي در چهارده عمليات غرورآفرين ثامن الائمه – طريق القدس- فتح المبين – بيت المقدس- رمضان – محرم – والفجر مقدماتي – والفجر 1 و 3 و 5 و 6 و 7 – خيبر – قدس 3 شركت کرد .

از سال 64 لغايت 66 به عنوان پاسدار افتخاري در سه عمليات كربلاي یک و 4 و 5 شركت فعال داشت و از اوايل سال 67 تا زمان شهادت به عنوان پاسدار رسمي در جبهه هاي غرب و جنوب به عنوان مسئول صنعتي از واحد ادوات تيپ 48 فتح استان كهگيلويه و بويراحمد انجام وظيفه مي نمود.

به آرزوی خود رسید

شهيد محمدحسين پاي پوزان در طول دوران بسيجي خود،دوراني را كه در پشت جبهه حضور داشت در خدمت به اسلام و انقلاب از هر امري كوتاهي نداشت و به صورت فعال در سنگر پايگاه مقاومت روستا و كتابخانه انجمن اسلامي فعاليت مي کرد و در هرجا كه حضور داشت جز خدمت به اسلام اين خونبهاي شهيدان به هيچ چيز ديگر نمي انديشيد كه خود عاشق و دلباخته اسلام محمدي بود و آسودن در منزل و مردن در رختخواب را براي خود ننگ  مي دانست. وی سرانجام در 6خرداد سال 1367 در منطقه عملياتي جزيره مجنون به آرزوي خود كه شهادت بود رسيد .

منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده