"عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت 22 خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: « دقایق بسیار وحشتناک و دلهره آوری بود ، تانک ها مستقیم به دل خاکریز زده و مقابل دیدگان مات و مبهوت مان داشتند از چند نقطه به کانال نزدیک و نزدیکتر می شدند ، همه رزمندگان با آن امکانات و تجهیزات و نفرات کم هرچه در توان داشتند ، مایه گذاشته و مردانه جنگیده و می جنگیدند ، اما انگار این‌بار اوضاع فرق می کرد .»

به گزارش نوید شاهد زنجان، "عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت 22 خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر روایت می کند:

وضعيت کانال داشت زير آتش‌باران بی امان دشمن لحظه به لحظه بد و بدتر مي شد و قشون عظیم و بی‌شمار تانکها و نیروهای پیاده و کماندوی عراقی داشتند دقيقه به دقيقه به‌ خط پدافندی نزديک و نزديکتر مي شدند. غرش سهمناک و صدای دلخراش شنی تانکها ، همچون پتکی آهنين و سنگين بر روح و جسمم فرود می آمد و باعث ايجاد رعب و دل شوره در اعماق دلم می شد، باور کنید تعداد تانک‌های دشمن دهها برابر مدافعان خسته و بی رمق و بی خواب داخل کانال بود، حالا نفرات پیاده و کماندو بماند که چشم از شمارش شأن عاجز و ناتوان بود .

جرات نگاه کردن

در انديشه حفاظت از خط پدافندی و چگونگی مقابله با تک سنگين دشمن بودم ولی با ديدن آن همه تانک مدرن و تجهيزات قوی و ده‌ها تيپ و لشگر از نفرات پياده و کماندوهای ورزيده گارد رياست جمهوری عراق ، که سرتاسر پنهای دشت مقابل را فرا گرفته بودند و با وجود آتش شديد و سنگینی که از هوا و زمين بر روی مواضع دفاعی گردان ريخته مي شد ، طوری که احدی توان برخاستن و جرات نگاه کردن به جلو را نداشت و با برآورد امکانات و تجهيزات بسيار اندک و محدود خودمان که در کل شامل سی يا چهل نفر نيروی بسيجی و پاسدار و چند قبضه تيربار سبک ، آرپی جی هفت ، اسلحه کلاش ، چندين جعبه نارنجک دستی می شد و با توجه به خستگی و بي‌خوابی شديد هم‌رزمان که چند روز و شب متوالی و با تمامی توان در حال جنگ و گريز و مقاومت بودند ، انجام اينکار نه تنها از نظر عقلی بعيد و غيرممکن به نظر می رسید، بلکه در ميدان عمل نيز کاری بس سخت و دشوار و حتی ناشدنی به نظر می آمد و تفکر پيرامون همين مسايل چنان دل نگران و پريشان خاطرم کرده بود که وجودم پراز دلهره و اضطراب شده بود.

نبرد نابرابر

قشون دشمن در پناه آتش تهیه سنگین زمینی و هوایی خود را به نزدیکی کانال رسانیده و بار دیگر درگیری نزدیک و نابرابر آغاز شد ، تعداد بی‌شماری تانک تی ۷۲ به صورت افقی و در کنار هم در‌ جلوی قشون حرکت می کردند و نقش سپری ضد موشک برای بقیه تانکها بازی می کردند و برای همین هم هرچه موشک شلیک کردیم به تانک‌های تی ۷۲ جلوی ستون خورد و کمانه کرد و قشون دشمن بدون کوچکترین ایست و توقفی به سمت خط پدافندی پیش آمد .

دقایق دلهره‌آور

دقایق بسیار وحشتناک و دلهره آوری بود ، تانک ها مستقیم به دل خاکریز زده و مقابل دیدگان مات و مبهوت مان داشتند از چند نقطه به کانال نزدیک و نزدیکتر می شدند ، همه رزمندگان با آن امکانات و تجهیزات و نفرات کم هرچه در توان داشتند ، مایه گذاشته و مردانه جنگیده و می جنگیدند ، اما انگار این‌بار اوضاع فرق می کرد و پیروزی تجهیزات و تسلیحات بود و کاری هم از دست هیچ کس بر نمی آمد ، سایه شوم وحشت داخل کانال سایه افکنده و همه نگران سقوط خط و افتادن کانال به دست عراقی ها بودند ، با سقوط خط و اسارت و حقارت و شکست ، فاصله ای نداشتیم که ناگهان فریادهای بلند سردار زلفخانی در کانال طنین انداز شد که تانک های عقبی را بزنید، سردار دلاورانه طول خط را پیموده و ضمن تشویق و ترغیب رزمندگان به ایستادگی و مقاومت، آر پی جی زنها را توصیه به زدن تانک‌های ردیف دوم و سوم قشون عراقی ها می‌کرد .

جان دوباره

حرکت شجاعانه و بی باکانه سردار زلفخانی زیر آن همه آتش و تیر و ترکش ، جان تازه ای به کالبد خسته و نا امید رزمندگان دمید و از هر سوی خط ، آر پی جی زنها شروع به زدن تانک‌های عقبی دشمن کردند و طولی هم نکشید که با عنایات الهی و ایثار و شجاعت یاران اولین تانک دشمن در ردیف دوم مورد اصابت موشک قرار گرفت و با صدایی مهیب منفجر شده و شروع به سوختن کرد ، تانک‌های کناری و پشتی تانک شکار شده با دیدن صحنه چنان دچار ترس و وحشت شدند که آرایش جنگی را فراموش و هر کدام به طرفی شروع به فرار کردند ، تانک های پیش قراول تی ۷۲ هم که به خاکریز رسیده و فقط چندمتری با ورود به کانال فاصله داشتند ، با دیدن فرار همقطاران خود، سریع دست از پیشروی برداشته و به طرز هراسان دور زده و شتابان از مقابل خاکریز دور شدند ، درست در این زمان دومین تانک عراقی هم هدف موشک رزمندگان قرار گرفته و منهدم شد و همین امر هم باعث هراس و درهم آمیختگی بیشتر قشون وحشت زده دشمن شد .

طعم تلخ شکست برای دشمن

باور کردنش سخته ، اما اینبار هم با عنایات رب کریم و ایثار و فداکاری رزمندگان طعم تلخ شکست را به عراقی ها چشانیده و دوباره صدای فریادهای بلند الله اکبر و صلوات هم‌رزمان فضای منطقه را پرکرد . قشون مجهز و پرتعداد دشمن هم که فقط چند قدمی با پیروزی فاصله داشت ، آنچنان ترسیده و متلاشی شد که همه تانکها فرار کرده و نیروهای پیاده و کماندو در میانه میدان بطرز خنده داری پخش و پراکنده شدند.

منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده