شهید احمد آبادی نوزدهم شهریور یکهزار و سیصد و چهل و سه در شهر آبادان دیده به جهان گشود و در بیست و دومین بهار زندگی خود به فیض شهادت نائل آمد.


شهید احمد آبادی متولد نوزدهم شهریور یکهزار و سیصد و چهل و سه در شهر آبادان بود کودکی پرجنب‌وجوش در خانواده‌ای پرجنب‌وجوش او هشتمین فرزند خانواده از یک خانواده یازده نفری بود و در واقع ششمین فرزند پسر خانواده محسوب میشد. کودکی شیرین همراه شوخ‌طبعی‌های خاص خودش که باعث میشد همیشه مورد توجه خانواه و اهل محل و دوستان باشد. احمد با چهره گندمگون خود اهل عشق ورزیدن به مردم و آدمهای اطراف بود و بسیار شیرین‌سخن، گرم احساساتی و نیک رفتار بود. دوران تحصیل را در شهر آبادان و مدارس گوناگون پشت سرگذاشت و در آغاز جنگ تحمیلی محصل سال دوم دبیرستان در رشته ریاضی بود در آغاز جنگ که تنها پانزده سال از عمرش گذشته بود در جایی که خیلی سریع آبادان مورد محاصره قرار گرفت اما احمد به همراه پدر که شاغل در وزارت نفت آبادن بودند و تعدادی از برادران و خواهر خود حاضر نشد شهر جنگزده آبادان را ترک کند.

مهمترین و بارزترین خصوصیت فردی احمد وطن‌پرستی و دفاع از ناموس وطن و ارزشهای دینی و اخلاقی بود او همه آرمانها و آرزوهای جوانی خود را فدای وطن و انسان دوستی و حق و حقیقت میکند.

او سنگر دانشگاه را رها کرده و شهادت را انتخاب میکند و او که تنها بیست و دو بهار زندگیش را سپری کرده بود پیامش به همه هموطنانش و انسانهای بعد از او دفاع از حریم وطن و ارزشهای والای بشری و اعتقادات مذهبی و بزرگترین رسالتش شهادت و رسیدن به کمال معرفت بود احمدکه در چند عملیات شرکت جسته بود اما شور و شوقی که در عملیات کربلای پنج از خود نشان میداد کاملاً متفاوت بود همه چیز با همیشه فرق داشت نگاه‌ها آرامش روح، وصیتها و حتی خداحافظی آخر.او نمیخواست وابستگی‌های عاطفی مانع از اهداف و آخرین آرزویش که همان شهادت در راه حق و دفاع از مظلومیت بود بشود.

                                                                                                   

 احمدسالهای بعد از شروع جنگ را (60 و 61) در اهواز و سپس به اتفاق خانواده چند سال را در اصفهان گذراند، دیپلم خود را در اهواز اخذ کرد و در کنکور در رشته علوم آزمایشگاهی دانشگاه تهران پذیرفته شد و در همان سال یعنی بهمن ماه 1365 به شهادت رسید. او در یک دوره آموزشی بسیج که در تابستان همان سال برگزار شده بود شرکت میکند و در همان دوره با دوستانی آشنا میشود که گویا سالها در پی آنها بود در عملیات کربلای5 که به عنوان خط شکن در جبهه شلمچه حضور پیدا میکند. در حین اینکه یکی از همسنگرانش با اصابت ترکش خمپاره مجروح میشود تصمیم به عقب کشاندن دوست و همرزمش میکند و اینجا بود که احمد مورد اصابت ترکش خمپاره در ناحیه سر میشود و او شربت شهادت را در همان لحظه مینوشد و احمد همه چیز را در وصیتنامه خود گفته است با همه صحبت کرده است و حتی با مسئولین نظام. و راستی که شهیدان ما الگوی مردان واقعی ما هستند باید پند بگیریم و ایران را آباد سازیم لازم به تذکر است که پدر شهید خود از جانبازان جنگ تحمیلی بودند در سال 1370 در اهواز فوت کردند. یاد همه شهدای اسلام و ایران گرامی باد.

انتهای پیام/

منبع: مرکز اسناد ایثارگران تهران بزرگ

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده