خاطره ای از شهید والامقام انقلاب ناصر درویش زاده
چهارشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۴۶
در آن روزها که مبارزات مردم علیه رژیم ستم گر و ظالم شاهنشاهی به اوج خود رسیده بود او دست از کار و زندگی خود کشیده و به پخش اعلامیه های امام، رفتن به بهشت زهرا و شستن شهدا و قبر کردن و دفن آنها و کمک کردن به زخمیها و رساندن آنها به بيمارستان می پرداخت.
خاطره ای کوتاه از زندگی خود با شهید برایتان تعریف می کنم :
من زندگی خود را با شهید در سال 1356 آغاز کردم هر چند عمر زندگی ما بسیار کوتاه بود اما حاصل زندگی ما یک پسر بود در این مدت چیزهای بسیاری از او آموختم او علاوه بر یک همسر مهربان، معلم من هم بود و زندگی خود را بدون هیچ انتظاری فدای ما و میهن خود کرد.
در آن روزها که مبارزات مردم علیه رژیم ستم گر و ظالم شاهنشاهی به اوج خود رسیده بود او دست از کار و زندگی خود کشیده و به پخش اعلامیه های امام، رفتن به بهشت زهرا و شستن شهدا و قبر کردن و دفن آنها و کمک کردن به زخمیها و رساندن آنها به بيمارستان می پرداخت. وقتی به خانه بر می گشت به او گفتم چرا من و این بچه را تنها می گذاری و می روی پس زندگی ما چه می شود؟ می گفت: ناموس در خطر است. خدای تو و این بچه بزرگ است، دهنی که باز باشد بدون روزی نمی ماند او می رفت و دعای من بدرقه راه او.
تا این که روز سوم استاد نجات الهی از دانشگاه الهیات تا دانشگاه تهران راهپیمایی و تظاهرات شد، او هم مثل همیشه در این تظاهرات شرکت کرد اما آن روز، روز آخری بود که او را می دیدم موقع رفتن امید را در آغوش گرفت او را بوسه زد و از در رفت به بیرون اما باز برگشت و برای بار دوم او را در آغوش کشید. آن روز ، روز نهم دی ماه پنجاه و هفت او به همراه هزار و سیصد نفر دیگر با دست خالی و بدون سلاح جلوی دانشگاه تهران با رژیم شاه در گیر می شوند و به شهادت می رسند.
وقتی او شهید شد پسرمان امید 52 روز بیش تر نداشت و من ماندم و این بچه و غم از دست دادن او. حال پسرم 29 سال دارد و به داشتن همچین پدری افتخار می کند.
ای وطن، تو امانت دار پیکر شهیدان ما هستی. کسانی که از جان خود گذشتند. تا تو در امان باشی نام تو افتخار و اعتبار ماست. خارها را رد راه تو به هیچ می شمارم بر خاکت بوسه می زنم و آن را سرمه ی چشمانم می کنم زیرا که این خاک میراث بزرگترین تاریخ تمدن و جایگاه قهرامانانی است که اخلاق و شخصیت آن ها بسازند فرزندانی است که آینده تو را ترسیم خواهند کرد. به نام تو زنده ایم و به افتخار تو جان می دهیم تا تو پاینده باشی و فرزندان وطن در دامنت به اوج شهرت و سربلندی برسند.
منبع: مرکزاسنادبنیادشهیدوامورایثارگران تهران بزرگ
نظر شما