تکاور
احمد اسدی در سال 1341 در زادگاه رهبر انقلاب دیده به جهان گشود. کودکی خود را تا 5 سالگی در شهرستان خمین گذراند. بعد از آن به تهران مهاجرت کردند و دوران
ابتدایی را تا کلاس ششم با معدل بالا قبول شد و بعد به مدرسه راهنمانی پا نهاد تا
کلاس دوم راهنمایی تحصیل را ادامه داد. در سال 1355 ترک تحصیل نمود و مشغول کار
شد تا امرار معاش کند و زندگی پر ثمره خود را ادامه دهد.
عصرها که از کار دست می
کشید هرجا که مراسم مذهبی بود شرکت می کرد و موقعی که انقلاب پیروز شد او با
نهادهای انقلاب همکاری می کرد.
او هفت ماه زودتر خود را معرفی کرد و عازم خدمت
سربازی شد سه ماه آموزشی را در پادگان 06 تهران طی کرد و بعد از آن در تکاوری ثبت
نام کرد و آموزشی تکاوری را هم دید. بعد از سپری کردن دوره آموزشی محل خدمت او به تهران منتقل شد ولی احمد
نپذیرفت گفت من آمده ام هفت ماه زودتر خودم را معرفی کرده ام که هرچه زودتر به
مجاهدین فی سبیل الله در جبهه به پیوندم.
او را به سردشت کردستان اعزام کردند و تا
حدود دو ماه با گروهکهای کومله و دموکرات جنگید و در مورخه 23/7/61 در یکی از
عملیاتهای چریکی شربت شهادت را نوشید .
خاطره ای از شهید
اوایل
انقلاب بود تظاهرات علیه رژیم مزدور شاه به اوج خود رسید بود برادر شهید احمد اسدی
همراه با چند تن از بچه ها محل برای تظاهرات به یکی از خیابانها اطراف محل خود
رفتند و شروع کردند به شعار دادن علیه رژیم مزدور شاه حدود نیم ساعت بعد از شروع
تظاهرات سربازان گاردی شاه به آنها حمله ور می شوند.همه
تظاهرکنندگان پراکنده میشوند.
احمد
همراه یکی از دوستان خود به یک گاراژ که
آن اطراف بود فرار میکنند و مباحث گاردیها آنها را یک جا امن میبرد.
سربازان
گاردی به گاراژ می روند اما صاحب گاراژ اظهار بی اطلاعی میکند و سربازان گاردی پس
از چند دقیقه گشتی در گاراژ ناامید بر می گردند.
این
خاطره نقل خود شهید احمد اسدی است بود که یکبار در خانواده تعریف کرده بود و هم
اکنون این بنده حقیرآنرا را به رشته تحریر درآورده است.
منبع:اداره اسناد بنیاد شهید تهران بزرگ