زندگینامه شهید پرویز خوشرو
شهید پرویز خوشرو بيستم آبان 1318، در اردبیل چشم به جهان گشود. پدرش وهاب و مادرش،منيره نام داشت. تا پايان دوره کارشناسی ارشد در رشته الكترونيك درس خواند. افسر ارتش بود. سال1350 ازدواج کرد و صاحب يك پسر و دو دختر شد. از سوي ارتش در جبهه حضور يافت. سي‌ام تير 1363، با سمت فرمانده مخابرات در شلمچه بر اثر اصابت تركش شهيد شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.

شهید سرتیپ مخابرات پرویز خوشرو در تاریخ بیستم آبانماه 1318 در شهرستان اردبیل در خانواده کوچک و مذهبی دیده به جهان گشود.

در همان سنین کودکی قبل از دبستان به علت اوضاع نابه سامان کشور در آنزمان همراه خانواده به تهران هجرت کرد و در یکی از محلات جنوبی تهران (گمرک) اقامت گزید تحصیلات ابتدایی او از مدرسه رازی تهران شروع شد و بعد دوره متوسطه را در دبیرستان رهنما آغاز کرد سپس وارد مدرسه نظام شد و با موفقیت در کنکور دانشکده افسری به آنجا راه یافت.

هنگام تحصیل در دانشکده افسری به سوگ پدر نشست و چون تنها فرزند ذکور خانواده بود از آنزمان مسئولیت اداره و سرپرستی مادر و 3 خواهرش را به عهده گرفت.به علت داشتن خلق و خوی مذهبی و تعصب شدید نمیتوانست با تمام دانشجویان همدوره‌اش همفکر و هم عقیده باشد لذا گوشه‌گیر و منزوی بود ولی افرادی همچون سرتیپ شهید آبشناسان و سرهنگ شهید عبادت و شهید زنده سرهنگ مظاهری و یا فرمانده محترم نیروی زمینی جناب سرهنگ صیاد شیرازی از جمله افسران همدوره ایشان بودند چون انسان خودساخته و معتقد بود با تلاش و کوشش در راه اداره زندگی و مسئولیت شغل با تمام جدیت بر اکثر مشکلات و سدهایی که مانع اهدافش بودند فائق آمد و با کسانی که خلق مذهبی و عرق دینیش را نمی‌پسندیدند همیشه در مبارزه بود.

در سال 1351 ازدواج کرد و ثمره ازدواج 12 ساله‌اش سه فرزند میباشد دو دختر و یک پسر است. از آنجا که فردی مذهبی و باکمال بود با خط رهبری انقلاب قبل از پیروزی آشنا گشت و در سالهای قبل از پیروزی خود از مبلغین رهبر بود.

به علت فعالیتهایی که داشت همیشه از سوی فرماندهان و سرکردگان رژیم طاغوت مورد خشم و ظلم قرار میگرفت اما او تمامی اینها را با جان و دل پذیرا بود و همیشه سرگذشت موسی (ع) را مثال میزد که در کاخ فرعون پرورش یافت در جریان پیروزی انقلاب از اولین کسانی بود که همکاری خود را با انقلاب آغاز کرد و گام به گام آن را پی گرفت تا به پیروزی رسید.

در اولین هفته پیروزی در مدرسه علوی به حضور رهبر رسید و پادگان 01 مخابرات نیروی زمینی را تحویل گرفت و شروع به سروسامان دادن پادگان کرد. و همچنین فعالیتش را در کمیته چیذر شمیران و کمیته مسجد امام زمان(عج) در خیابان آزادی آغاز نمود و با برادران کمیته در برقراری ارتباط و تکنیک مخابرات همکاری میکرد تا شروع جنگ تحمیلی در این راه هم از هیچ کوششی و تلاشی دریغ نکرد. از اولین روزهای شروع جنگ تحمیلی یعنی از اوایل مهرماه 1359 فعالیتش را در جبهه حق علیه باطل آغاز نمود.

با وجود مسئولیت شغلی و اداره پادگان که اینجا به عهده داشت ولی حضور خود را درجبهه لازم میدانست. برقراری ارتباط کلیه قرارگاههای ارتش در مناطق جنگی جنوب و غرب کشور از جمله کارهای ایشان میباشد به گفته یاران همرزمش مانند یک سرباز ساده چه در خط مقدم و چه در مقر فرماندهی هر کجا که احساس مسئولیت میکرد خدمت میکرد.

با مردانگی تمام در این راه قدم نهاد و در مدت چند ساله جنگ مرتب در جبهه‌های حق علیه ظلمت شرکت داشت. تا در آخرین صحنه تلاش یعنی در روز 30 تیرماه شصت و سه در منطقه عملیاتی جنوب جان عزیز خود را با کمال صفا و آگاهی تقدیم کرد و ثابت نمود حماسه کربلا حقیقت دارد و مظلومیت امام حسین(ع) یک واقعیت است. او شهادت را با کمال شعور و آگاهی انتخاب کرد و چون خوب میدانست که آنانکه جسارت آنرا ندارند که شهادت را انتخاب کنند بالاخره مرگ آنها را انتخاب خواهد کرد و با این آگاهی خود به استقبال شهادت شتافت.

منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده