وصیتنامه حکیمانه و تصاویر ناب و دیده نشده از شهید امینایی
سهشنبه, ۰۲ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۰۰
شهید قاسم امینایی چهاردهم آذرماه سال 1345، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش علي، در صنايع دفاع مشغول بود و مادرش، قمربانو نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی تحصیل نمود و مدرک دیپلم را اخذ نمود.همزمان با اعزام به جبهه های جنگ در کنکور هم شرکت نمود و خبر قبولی او پس از شهادت منتشر گردید. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت و سي و يكم تير ماه سال 1367، با سمت مسئول مخابرات و بی سیم چی در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به فیض شهادت نائل آمد. مزار پاک شهید در بهشت زهرای زادگاهش میعادگاه عاشقان و رهروان راه شهید می باشد.
همزمان با سالروز شهادت شهید امینایی وصیتنامه ایشان را مرور می کنیم و سخنان حکیمانه، عاشقانه و عارفانه اش را به عمق جان می سپاریم.
«بسم الله الرحمن الرحيم
و لا تحسبين الذين قتلو في سبيل الله خلق يقتل اعمالهم
و لا تحسبين الذين قتلو في سبيل الله خلق يقتل اعمالهم
مناجات عاشقانه با معبود
خداوند متعال را سپاسگزارم كه من را قابل دانست و رد ميان اصحاب و ياران مخلص خود قرار داد تا شايد برار من توبه شكن نيز راه ثوابي باز گردد.
خديا من بنده حقير و گنكار وامانده و مغلوك از اينكه در ميان اين ياران پاك و بي ريا باشم شرم دارم. و خجلت زده ام . چون آنان در حكومت سير مي كنند ومن رد بحر هوي و هوس خويش .
پرودرگارا بار سنگين گناهانم مرا رنجانده قلبم رفته رفته رو به سياهي مي گذارد مي خواهم بگويم تا شايد اشك من غبار از دلم بر دارد ولي چشم را گناه چشمه اش خشكاند و چون كويري سرد و بيرون گردانده م يخواهم با قلبم معبودم را بخوانم ولي تيرگي وجودم برا يانعكاس بسوزانم راهي باقي نگذاشتم پس الله براي خون خود را مي ريزم شايد همانگاه بغض گناهانم باز گرديده و اشكم جاري شود و غبار جهل و ناداني را بربايد و پرده عفيف ندامت را بر چرهر شرمسارم و رضايت تو را كه همان آرزويم بود و هست و مي لباشد جلب نمايد.
خداي از اينكه شايستگي پوشيدن لباس رزم را در راهت را من ارزاني داشتي قدرت شكر گذاري ندارم ولي با تمام وجودم سپاسگزارت مي باشم. و يم خواهم كه هنگام قرار رگفتن در بوته امتحان الهي دست يد الهي خود را از پشت من بر نداري و هميشه سايه ايانت را بر وجودم مستدام داري .
معبودا دلم بياد تو قوت مي گيرد دوست دارم زماني كه خصم پليد از هر عرصه را بر من تنگ گردانيده و قصد دارد دينم و شرفم و ناموس اسلام و ملتم را نابود كند و ايمان ياستوار و دشمن كرب بمن عطا نمايي كه تا آخرين قطره خون و واپسين لحظاتم امان از كف ملحوين و كنار بر گيرم .
خديا من بنده حقير و گنكار وامانده و مغلوك از اينكه در ميان اين ياران پاك و بي ريا باشم شرم دارم. و خجلت زده ام . چون آنان در حكومت سير مي كنند ومن رد بحر هوي و هوس خويش .
پرودرگارا بار سنگين گناهانم مرا رنجانده قلبم رفته رفته رو به سياهي مي گذارد مي خواهم بگويم تا شايد اشك من غبار از دلم بر دارد ولي چشم را گناه چشمه اش خشكاند و چون كويري سرد و بيرون گردانده م يخواهم با قلبم معبودم را بخوانم ولي تيرگي وجودم برا يانعكاس بسوزانم راهي باقي نگذاشتم پس الله براي خون خود را مي ريزم شايد همانگاه بغض گناهانم باز گرديده و اشكم جاري شود و غبار جهل و ناداني را بربايد و پرده عفيف ندامت را بر چرهر شرمسارم و رضايت تو را كه همان آرزويم بود و هست و مي لباشد جلب نمايد.
خداي از اينكه شايستگي پوشيدن لباس رزم را در راهت را من ارزاني داشتي قدرت شكر گذاري ندارم ولي با تمام وجودم سپاسگزارت مي باشم. و يم خواهم كه هنگام قرار رگفتن در بوته امتحان الهي دست يد الهي خود را از پشت من بر نداري و هميشه سايه ايانت را بر وجودم مستدام داري .
معبودا دلم بياد تو قوت مي گيرد دوست دارم زماني كه خصم پليد از هر عرصه را بر من تنگ گردانيده و قصد دارد دينم و شرفم و ناموس اسلام و ملتم را نابود كند و ايمان ياستوار و دشمن كرب بمن عطا نمايي كه تا آخرين قطره خون و واپسين لحظاتم امان از كف ملحوين و كنار بر گيرم .
یادآوری راسخان راه حق
ما وارث كساني هستيم كه فعل بازيهاي گذشتگان را عز و آبروي خود مي دانستند كساني كه از مسلمين و سرگذشت پيامبر اسلام جز داستانهاي شور انگيز براي ما چيزي فراتر از اين را نمي پسنديدند و اگر مسلمي كنجكاو و علل حصر شعب ابي طالب مي گشت خود را در ميان ديوراهاي نمور سلولهاي مخوف دژخيم ميافت.
اينان قرآن را زر اندود مي كردند و جلد و اوراق را مذين مي نمودند ولي از تزئين روح و وجود ما جلوگيري مينمودند اگر مومني جوياي آيات رزم و جهاد با ظالم بود بدنش در زير ضربات شلاق و لگد كوبي جلادان خورد و نابود مي گشت. آري ما وارث اشخاصي هستيم كه از امام متقيان علي آن زاهد شب و آن شير توفنده روز، جز مردي پهلوان چيزي بالاتر از اين را نيز درک کرده اند چرا که اگر عاشقي اين بود چرا علي نيمه شب سر در چاه با سوز دل با خدا راز و نياز مي كرد و پيكرش در گودالهاي ژرف دفن مي گرديد؛ اينان از امام حسين آن اسوه سلحشوري و تقوا و سياست براي ما انساني لشگر ساز بوجود آورده و از امام حسين كشته شدن با ياران اندك در صحراي كربلا را به یاد دارند!
اينان قرآن را زر اندود مي كردند و جلد و اوراق را مذين مي نمودند ولي از تزئين روح و وجود ما جلوگيري مينمودند اگر مومني جوياي آيات رزم و جهاد با ظالم بود بدنش در زير ضربات شلاق و لگد كوبي جلادان خورد و نابود مي گشت. آري ما وارث اشخاصي هستيم كه از امام متقيان علي آن زاهد شب و آن شير توفنده روز، جز مردي پهلوان چيزي بالاتر از اين را نيز درک کرده اند چرا که اگر عاشقي اين بود چرا علي نيمه شب سر در چاه با سوز دل با خدا راز و نياز مي كرد و پيكرش در گودالهاي ژرف دفن مي گرديد؛ اينان از امام حسين آن اسوه سلحشوري و تقوا و سياست براي ما انساني لشگر ساز بوجود آورده و از امام حسين كشته شدن با ياران اندك در صحراي كربلا را به یاد دارند!
ولي همانگونه كه معصومين ما خود محبان الهي بودند چون نوری فروزان در دل آن كوير ظلمت سوختند و قلب نا اميد ما را از نور آن لاله طيبه آنان پير جماران آن امام بت شكن روشن گرداند وما را از آن دوران سياه و جهالت با رهبري خود رهايي بخشيد و ما هم اكنون قرآن را كتاب زندگي وكمال انساني مي دانيم و سعي خواهيم كرد چون امام علي حكومتي بر مبناي عدالت كامل بر قرار كنيم همچون امام حسن بر پايه ديانت صحيح حكومت را اداره كرده و همانند امام حسين زير بار ظلم نمی رویم، هر چند كشته شويم ولي مي دانيم كه پيروزيم و اگر در اين راه دچار زحمت و رنج گرديم تحمل مي كنيم چون زاده رنج و گريان عذابيم.
توصیه بر دشمن شناسی
امروزه عابران و زاهدان رنگ رو رفته بسي دارند از كانال ديني ضربات مهلكي بر انقلاب عظيم اسلامي ما وارد می آورند اينان باقيمانده كساني هستند كه حضرت علي در جنگ جمل قريب بر چندين هزار تن را بر خاك مذلت افكند هر چند بعضي از آنها نماز شب هم مي خواندند و قرآن نيز تلاوت مي كردند در جنگ صفين موجب خاتمه جنگ گرديدند در حالي كه با لحظه اي فشار معاويه وتاج و تخت پليدش در هم مي شكست و قرآن ناطق را رها كرده كاغذ و مركب را چسبيدند آري اينان امام حسن را رد جنگ با اين ابوسفيان به مال دنيا فروختند و موجبات صلح تحميلي را فراهم آوردند اينان را ي و فتوا به قتل مسلم بن عقيل در كوفه دادند و سرداري لشگر يزيد را در جنگ با امام حسين بر عهده گرفتند پس بايدهوشيار بود و تنها در خط ولايت فقيه كه همان زمينه ساز ظهور امام مهدي است قرار گرفت.
خوهران و برادران با اندك غفلتي در دام شياطيني خواهيم افتاد كه از ما بعنوان تابلوهاي تبليغاتي و يا دلقكهاي خياباني بهر مند مي گردند. و يا فكر و انديشه ساز مشغول تفريحات وهم انگيز و كاذب مي كنند يا رد زنجيره سياه افيون و اعتياد گرفتار مي سازند تا چون جنازه اي متحرك تنها بوده باشيم و خود تنها دفاع اعماق اقيانوسها و كهكشانها باشند اينان حتي جوانان خود را در جزيره نفرين لشگريان به سختي ها حبس كرده اند و يا رد كاباره ها و كارخانه ها و يا ويلان خيابان بدنيال هرزگي انداخته اند تا مانعي در سر راهشان براي توليد انواع بمبهاي مخربه يا قتل و آشكار و خيانت نباشد.
آنان مي خواهند ما ديگر الگويمان را علي اکبر حسين و يا قاسم بن الحسن قرار ندهيم بلكه اسوه ما همچنين پست فطرت بي همه چيز باشد و ما نيز همانند او خود را بازيچه امت اجانب دون صفت قرار دهيم. اما هيهات منا الذله
اين شيطانها خودباور ندارند كه عاقبت اين راه را بايد طي نمود و در اين مسير دنيا همانند كاروانسرايي بيش نيست كه بايستي استراحت كرد و توشه سفر اندوخت.
برادران و خواهران از هر جا كه توبه كنيم خدا توبه پذير است لحظه اي در خود تفكر كن ببين آيا با كه بودن در اين دنيا تنها گناه بود و گناه با كسي كه از نعمات و لذايذ اين دينا برا ي رسيدن به كمال انساني سود جسته بيزاريم؟
آيا ما يك عمر معصيت خدا را كردم بر او عصيان كرده و با وجو د اينكه به ما لطف داشت و يك لحظه نعماتش را از ما دريغ نورزيده نا فرمانی وي را كرديم! آیا با كسي كه پرهيزگار بوده هنگام جهاد نبرد كرده زمان عبادت سر به سجود خدا نهاده و موقع كسب معاش در پي روزي حلال بوده يكسانيم؟
آيا زماني كه ما دو قطب مخاطب الهي و شيطاني را هم زمان با هم بر مركب چوبين سوار مي كنند و پارچه سفيد بر اندام بي روحمان مي كشند ملائك به چه صورت به ما كه در ما بوديم مي نگرند و آن فرد مومن را چگونه اجر مي نهند/
سكرات موت سخت است شب اول قبر در دل آن سياهي و ظلمت و تنهايي و ترس فقط اعمال صالح انسان است كه راهگشاي وي و مونس او مي باشد. تنها فرد مومن و صالح است كه در پيش اوليا گرام و معصومين عظام رو سفيد و خندان است. و نكير و منكر را چون جواناني زيبا و شاد ملاقات مي كنند.
آيا ما يك عمر معصيت خدا را كردم بر او عصيان كرده و با وجو د اينكه به ما لطف داشت و يك لحظه نعماتش را از ما دريغ نورزيده نا فرمانی وي را كرديم! آیا با كسي كه پرهيزگار بوده هنگام جهاد نبرد كرده زمان عبادت سر به سجود خدا نهاده و موقع كسب معاش در پي روزي حلال بوده يكسانيم؟
آيا زماني كه ما دو قطب مخاطب الهي و شيطاني را هم زمان با هم بر مركب چوبين سوار مي كنند و پارچه سفيد بر اندام بي روحمان مي كشند ملائك به چه صورت به ما كه در ما بوديم مي نگرند و آن فرد مومن را چگونه اجر مي نهند/
سكرات موت سخت است شب اول قبر در دل آن سياهي و ظلمت و تنهايي و ترس فقط اعمال صالح انسان است كه راهگشاي وي و مونس او مي باشد. تنها فرد مومن و صالح است كه در پيش اوليا گرام و معصومين عظام رو سفيد و خندان است. و نكير و منكر را چون جواناني زيبا و شاد ملاقات مي كنند.
سفارش بر نماز
برادران نماز و دعاها را ازياد نبريد كه مكتب ما به اينها زنده است.
انشاء الله كه خون سرخ من محكم كننده انقلاب كبير اسلامي باشد و موجب آبياري درخت پر شور انقلاب اسلامي گردد.
خدايا دوست دارم در روز محشر رفقاي شهيدم مرا با لبي خندان در آغوش گريرند و شهادت مرا به من تبريك گويند. »
انشاء الله كه خون سرخ من محكم كننده انقلاب كبير اسلامي باشد و موجب آبياري درخت پر شور انقلاب اسلامي گردد.
خدايا دوست دارم در روز محشر رفقاي شهيدم مرا با لبي خندان در آغوش گريرند و شهادت مرا به من تبريك گويند. »
از شهید عزیز تصاویری به یادگار مانده است که باهم مرور می کنیم.
منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ
نظر شما