گذری بر زندگی و شهادت«حسین سلیمانی»؛
شهیدی که لباس عیدش را بخشید
در يكي از عيدها كه برايش لباس نو خريده بودند، كت نوي خود را به يكي از دوستانش داد و زماني كه مادر به اينكار او معترض شد در جواب گفت: مادر جان! درست است كه ما هم وضع خوبي نداريم ولي دوستم وضعشان از ما هم بدتر است و پدر ندارد، بنابراين بايد اين كار را مي‌كردم.
نویدشاهدالبرز؛ شهيد «حسين سليماني» در تاريخ دوم فروردین ماه 1338، در تهران (ده ونك) متولد شد. در خانواده‌اي به نسبت مذهبي و ازنظر اقتصادي
متوسط پرورش یافت. او تحصيلات خود را تا سوم راهنمايي بيشتر ادامه نداد و براي كمك به وضعيت اقتصادي خانواده در كارخانه دوچرخه سازي واقع در شهرزيبا مشغول به كار شد.
وی بعد از مدتي کار در کارخانه به علت كمي دستمزد بيرون آمد و بعد از گرفتن گواهينامه رانندگي به كار در آموزش رانندگي ونك مشغول شد.
او در زمان نوجواني علاقه بسيار شديدي به ورزش از جمله ورزش فوتبال داشت و اكثراً در مسابقات محلي شركت مي‌نمود و چندين بار نيز پيروز شد و جام افتخار دريافت كرد.
او با اينكه به سن قانوني براي رفتن به سربازي رسيده بود به سربازي نرفت و دليلشان براي نرفتن به سربازي اين بود كه نمی خواست برای آمریکایی ها خدمت کند.
در جريان پيروزي انقلاب اسلامي تلاش‌هاي بسيار زيادي نمود. بعد از پيروزي انقلاب و شروع جنگ تحميلي به خدمت وظيفه رفت و زمان را برای خدمت مناسب می دید كه بايد به كشور و مردم همچنین نظام اسلامي خدمت كنم.
در ابتداي جنگ، سال 59 به جبهه رفت و در تاريخ چهاردهم مهرماه 1361، در حالي كه چند روزي بيشتر به پايان خدمتش باقي نمانده بود در روز عيد غديرخم در سن بیست و سه سالگي به شهادت رسید.
نقل قول از خانواده شهید:
در يكي از عيدها كه برايش لباس نو خريده بودند، كت نوي خود را به يكي از دوستانش داد و زماني كه مادر به اينكار او معترض شد در جواب گفت: مادر جان! درست است كه ما هم وضع خوبي نداريم ولي دوستم وضعشان از ما هم بدتر است و پدر ندارد، بنابراين بايد اين كار را مي‌كردم. اين خاطره مربوط به زماني است كه ايشان نوجوان بودند.
پيام شهيد: «امام را در همه حال دعا كنيد در هر شرايطي دست از پشتيباني نظام و انقلاب اسلامي برنداريد.»
