زندگينامه شهيد هادي اميني
شهيد اميني پس از پيروزي انقلاب اسلامي و اعلام موجوديت حزب جمهوري اسلامي به حزب پيوست و بعد از تشكيل بنياد مستضعفان در آنجا نيز فعاليت ميكرد او هرگاه احساس ميكرد كه در جايي ميتواند بيشتر موثر واقع شود به آنجا ميشتافت و پس از آنكه ديگر وجود خود را ضروري نميديد به ياري نهاد ديگري برميخاست و از اينرو پس از بنياد مستضعفان چندماهي در استانداري تهران به انجام وظيفه پرداخت . او چند ماه قبل از شهادت در دوره تربيت رايزن وزارت امور خارجه شركت كرد و آنرا به پايان رسانيد.

نوید شاهد تهران: شهيد مهندس هادي اميني فرزند حسين ‚ در فروردين ماه سال 1332 در خانواده اي مذهبي و متوسط واقــــع در خيابان خيام تهران چشم بجهان گشود . تحصيلات خود را دبستاني واقع در قنات آباد شروع كرد . بعد از اتمــــــام تحصيلات دبستاني به دبيرستان قريب رفت و تحصيلات خود را در آنجا ادامه داد . بعد از اخذ ديپلم به تكنيكــــوم نفيسي تهران رفت و بعد از گرفتن فوق ديپلم به خدمت سربازي رفته پس از 2 سال خدمت در سال 53 با شركــت در كنكور مهندسي تكنيكوم تهران ‚‌در رشته مهندسيميكانيك ادامه تحصيل داد و در تأسيسات تخصص گرفت . فعاليت سياسي خود را قبل از انقلاب شروع كرد . او هميشه براي شهادت آمادگي داشت ‚ در صبح تاسوعاي 57پس از نوشتن وصيت نامه و خدا حافظي از خانـــواده اش كه هيچ اميدي به بازگشت او نداشتند ‚ بدنبال خبرنگاران خارجي رفت تا رژيم نتواند خبرهاي دروغ را رايج كند .

پس از آن در تمام تظاهرات فعالانه شركت داشت ‚ قبل از شروع تظاهرات در جاهاي بلند صبح زود مي ايستــاد و حركات مردم را زير نظر گرفته و جمعيت را تخمين ميزد و همواره نويد پيروزي ميداد . قبل از آنكه فكر فرار شاه به مغز كسي خطور كند‚‌پيش بيني فرار شاه را مي كرد ‚‌قبل از ورود امام هميشه مي گفت شاه فرار مي كند و امام مي آيد "جاءالحق و زهق الباطل " و حكومت اسلامي و قوانين اسلامي در ايران جـــــاري خواهد شد ‚ در حاليكه با مخالفتهاي بسياري روبرو ميشد ولي بر سر عقيدهاش ايستادگي مي كرد .شهيد در نقـل و انتقال مجروحين و در جمع آوري شيشه ‚ پنبه ‚‌دارو . شركت ميكرد .

در اولين روزهاي گشايش دانشكده به افشاي افرادي از قبيل ضد الدين و ..... پرداخت . زمانيكه هيچكس او را نمـي شناخت و در همان دوران تحصيلات در افشاي منافقين كه هنوز بدين شكل منزوي نشده بودند ‚ نقش مؤثــــــري داشت - بعد از 22 بهمن 57 كه حزب جمهوري اسلامي اعلام موجوديت كرد ‚ به حزب رفته و ثبت نام كــــــرد و ديگران را نيز به ثبت نام در اين حزب الهي دعوت كرد و خود نيز در آنجا مشغول به فعاليت شد .پس از تشكيــــل بنياد مستضعفان به آنجا رفت و سر پرست يكي از گروههاي جمع آوري شد ‚ و خودش نيز مانند ديگران به جمـــع آوري اثاثيه ها مي پرداخت ‚‌حتي در روزهاي گرم ماه رمضان . ابتداء كار خود را رايگاه آغاز كرد و بعد از چند مـــاه بنياد حقوق مختصري ‚ 2 يا 3 تومان برايشان در نظر گرفت . بعد از او خواستند مدير عامل شركت يكران ( ايـــران ناسيونال ) شود ‚ ولي چون اصولا از كارهاي اينچنيني خوشش نمي آمد نپذيرفت ‚ هميشه بدنبال كارهاي بي ســر وصدا و پر زحمت مي رفت . بعد از بيرون آمدن از بنياد مستضعفان در واحد استان تهران حزب جمهوري به فعاليت خود بطور رايگان ادامه داد . سپس شنيد كه استانداري تهران احتياج به كار راه اندازي دارد و بنا بر اين به آنجا رفت و چند ماه صبح ها از ساعت 7 تا 10 شب كار ميكرد و در آبرساني دهات دور افتاده بدون هيچ چشمداشتي سعـــي بسيار كرد كه البته بعد از چند ماه استانداري براي ايشان حقوقي در نظر گرفت ‚‌سپس بدون توجه به اعتراضات كـه چرا شغل ثابتي اختيار نمي كند به حزب جمهوري بازگشت و در داحد مهندسين به فعاليت ادامه داد .

او معتقد بود بايد به جائي برود كه احتياج به وجودش باشد بنا بر اين هر چند ماهي صيح .زود تا آخر شب كار مداوم ميكــــرد و پس از اينكه كارها را راه مي انداخت و كار روي غلتك مي افتاد به ارگان ديگري ميرفت .حتي اين اواخر كه در حزب جمهوري كار ميكرد چند ماهي حقوق مختصري گرفت ولي ماههاي آخر حقوقي هم نگرفت و حقوق ماههـــــــاي اخيرش را به حساب 100 واريز كرد . او يكبار تصميم به رفتن به جنهه گرفت كه موفق نشد . هنگام كانديد توري بني صدر در روشن ساختن اذهان سعي فراوان داشت ‚ مقابل لانة‌جاسوسي كه براي بني صــدر تبليغ مي كردند حضور پيدا مي كرد تا مردم را روشن كند . بعد از رياست جمهوري او نيز سعي فراواني در افشــاي خط امريكايي بني صدر داشت از دولت مكتبي رجايي با جان و دل حمايت مي كرد . او علاقه شديدي به دكتــــــر بهشتي داشت و از اعماق قلبش از ايشان حمايت ميكرد هنگام دفاع از او رگهاي گردنش متورم ميشد و معتقد بــود انقلاب ما پيروز خواهد شد و تا زمان انقلاب مهدي (عج) ادامه خواهد داشت او نيز مظلوم بود .... مي گفت تا وقتي بهشتي را دوست دارم كه در خط امام باشد به امام عشق مي ورزيد . شخنرانيهاي امام را با دقت گوش ميكرد و تحليل مي كرد - گزارشات مجلس خبرگان و شوراي اسلامي را با دقت پيگيري مي گرد ‚ خلوص نيت داشت و كار ميكرد . با اينكه يكبار تا مرز شهادت رفت ولي چون به دكتر بهشتي عشق مي ورزيد همراه اين يار حسين و در جائيكه برايش مقدس بود ‚‌در اين كربلاي ايران يعني در حزب جمهوري اسلامي به شهادت رسيد . خدا را شكر كه خون اين 72 تن شهيد ‚‌حسن نيت حزب را به اثبات رساند.

انتهای پیام/
منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده