امام برایش پدر بود
علی عطوف در سال 1339 دیده به جهان گشود. هنوز دو ماه بیشتر از سنش نگذشته بود که پدر و مادرش را از دست داد. با فوت پدر و مادر او از کانون پر مهر و محبت خانواده محروم شد. دوران کودکی را تحت سرپرستی برادرش گذراند و وارد هفتمین بهار زندگی شد.
با ورود به دبستان دنیای جدیدی به رویش باز شد. دنیای شاد نشستن پشت نیمکتهای مدرسه و یادگیری تا حدودی اندوه فراق پدر و مادر را از دلش زدود.
اما محنتهای زندگی برای او تمامی نداشت و او نتوانست به تحصیلات خود ادامه دهد و ناچار شد در سال اول راهنمایی مدرسه را رها کند، نزد برادرش در چاپخانه مشغول به کار شود. سختیهای زندگی از او مردی شجاع، مومن و ساده ساخته بود. با شروع انقلاب اسلامی عطوف به صف راهپیمایان پیوست و در تظاهرات و مبارزات ضد رژیم فعالانه شرکت کرد.
او به آرمانهای مقدس امام خمینی (ره) عشق میورزید و در نگاهبانی از دستاوردهای نهضت از نثار جان خود دریغ نداشت برای او امام نه فقط رهبر بلکه پدر و بزرگترش بود.
او که خود رنج بیپدری را کشیده بود، اکنون تمام آمال و آرزوهایش را در امام خلاصه میدید پس از پیروزی انقلاب، عطوف برای خدمت بیشتر به میهن و برای پاسداری از اهداف انقلاب به عضویت سپاه درآمد و با تمام توان و بدون دزهای خستگی به خدمت مشغول گشت. با شروع غائله کردستان، عطوف پس از شنیدن فرمان امام، عاشقانه به سوی منطقه غرب حرکت کرد تا به نبرد با عوامل حزب منحله دمکرات بپردازد.
سرانجام
در دهمین روز از ماه بهمن سال 58 زمانی که انقلاب ایران
داشت وارد یک سالگی خود میشد عطوف هنگام تعویض پست جهت آوردن غذا برای هم سنگرانش
به عقب برگشت. در هنگام بازگشت متوجه کمین ضد انقلاب برای حمله به سنگر شد. او به
سرعت بازگشت و افراد را از نقشه دشمن آگاه ساخت.
اما خودش در اثراصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نائل آمد. دشمن حتی به این هم اکتفا نکرد و پیکر خونین او را با آرپیجی هدف قرار داد.
اکنون این فرزند رشید امام در بهشت زهرا(س) آرمیده است که تا آخرین لحظه از یاد امام غافل نبود و سلامتی او را از خدا درخواست میکرد، در بهشت زهرا (س) آرمیده است.