زندگی نامه شهید "مسعود عظیمی" / برادر شهید "مجتبی عظیمی"
شهید مسعود عظیمی قرزند ابوطالب و برادر مجتبی، شهریور 1345 در تهران متولد شد. وی ابتدا برای پشتیبانی اعزام گشت. سپس به عنوان بسیج پس از دوره به کردستان رفت. با وجود جراحت کمرش از بیمارستان گریخت و در بهمن 1365 به شهادت رسید.

به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ زندگینامه شهید مسعود عظیمی / پنجم شهریور 1345، در شهرســتان تهران چشم به جهان گشود. پدرش ابوطالب، بنا بود و مادرش بي بي تاج نام داشــت. تا سوم راهنمایي درس خواند. به عنوان بسیجي در جبهه حضور یافت. سوم بهمن 1365 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش شهید شــد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش قرار دارد. برادرش مجتبي نیز به شهادت رسیده است.

به نام خدا

من المومنین رجال صدقوا ماعاهدوا ا... علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلاً.

آیه 23 سوره احزاب

برخی از آن مومنان مردانی بزرگ هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملاً وفا کردن پس برخی بر آن عهد ایستادگی کردند (تا به راه خد شهید شدند) و بعضی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.

از تولد تا شهادت؛

مسعود برادر شهید مجتبی عظیمی در پنجم شهریور ماه سال 1345 خورشیدی در خانواده‌ای کارگری به دنیا آمد. در محله‌ای که از داشتن آب و برق و آسفالت محروم بود زندگی میکرد. اما با تمام این سختیها همیشه چهره‌ای متبسم داشت. در هفت سالگی به دبستان 17 شهریور(25شهریور سابق) رفت و دوره راهنمایی را در مدرسه (مدرس) گذراند.

پس از موفقیت در آزمون ورودی رشته تراشکاری هنرستان شهید سروندی تا سال سوم اتومکانیک در آنجا درس خواند. در سال سوم راهنمایی از طرف مدرسه به مدت 45 روز برای پشتیبانی به خرمشهر اعزام شد. در سال اول ورود به هنرستان به عضویت رسمی بسیج مستضعفین درآمد و پس از طی دوره آموزش نظامی در پادگان امام حسین(ع) به کردستان اعزام شد، که در آنجا ابتدا به گردان انصارالرسول لشکر حضرت رسول الله (ص) رفت و پس از انتقال به گردان بلال در عملیات والفجر چهار شرکت جست؛ بعد از آن با گردان حبیب در جبهه مهران به جهاد خود ادامه داد. بازگشت از جبهه به فراگیری علم و دانش در کتابخانه پارک شهید میپرداخت و در مسجد محل فعالیت میکرد.

قبل از عملیات بدر در شلمچه در زمان کندن کانال برای عملیات شرکت نمود و طی یک درگیری با مزدوران عراقی با شکافتن نیروهای دشمن بعثی با موفقیت به میان یارانش بازگشت. در حالیکه همرزمانش فکر میکردند او شهید یا اسیر شده است پس از شهادت مجتبی برادر عزیز و غمخوارش، در بیست و چهارم بهمن ماه سال 1364 لحظه‌ای آرام و قرار نداشت و در موقع نماز به خصوص نماز صبح از خدا طلب شهادت و پیوستن به عزیزش را مینمود.

در عملیات کربلای پنج با برخورد تیر به کمرش در بیمارستان بستری میشود؛ اما وقتی میفهمد قصد انتقال او به تهران را دارند، از آنجا فرار کرده و به گردانش میپیوندد. سرانجام پس از حدود دو سال مجاهدت در جبهه در سوم بهمن ماه سال 1365 در شلمچه پس از ابراز شجاعتهای بسیاری در محور عملیاتی گردان مالک ضمن عقب راندن سربازان بعثی در پایان پاتک سنگین آنان به آرزوی خود شهادت دست میابد.

منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده