شهادت من باعث سرافرازی شماست
به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید جمشــيد جمشــيدي شانزدهم تیر 1344، در شهرستان کرمانشــاه چشم به جهان گشود. پدرش غلامعلي، مغازه خرازي داشت و مادرش را شمسي می نامیدند. تا دوم متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم خرداد 1364، با سمت فرمانده در مریوان توسط گروه های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله شهید شد. مزار او در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.
من طلبنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی ومن احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقه قتلته و من قتله فعلی دینه و من علی دینه فانا دیته
آنکس که مرا طلب کند، میابد؛ آنکس که مرا یافت، می شناسد؛ آنکس که مرا شناخت، دوستم می دارد؛ آنکس که دوستم بدارد، به من عشق می ورزد؛ آنکس که به من عشق می ورزد، من به او عشق ورزیدم می کُشم او را و انکس را من بکشم خونبهایش بر من واجب است . آنکس که خوبهیاش بر من واجب است، پس من خودم خونبهایش هستم.
بار خدایا از تو می خواهیم که ما را با صبر و استواری ببخشی و مارا ثابت قدم داری، تا بتوانیم همواره پا برجا باشیم و در راه تو همواره جهادکنیم و کافران را شکست دهیم، تا بتوانیم اسلام عزیز را از شر کافران پاک سازیم و آنان را نابود کنیم و اگر شهید شدیم چه بس سعادت که نصیب ما شده است، اگر زنده ماندیم از امام خود پیروی کنیم، برای رضای تو برای نجات اسلام جهاد می کنیم تا به آرزوی دیرینه خود که شهادت است برسیم و از دنیای مادی هجرت کرده و به اولیاء الله بپیوستیم.
بنام الله یگانه معبود همه جهانیان و بنام او که ستایشش قلبها را به عشق و ایمان وا می دارد و همه را بسوی خود می کشاند. با سلام و درود بر پیامبر خدا حضرت محمد(ص) و با درود بر بقیه الله اعظم حضرت مهدی (عج) تعالی و با سلام بر امام بزرگوار خمینی نستوه و درود بر ارواح پاک شهدا از صدر اسلام تاکنون.
با سلام بر پدر ومادر عزیزم، پدر و مادری که جان شان را برای بزرگ کردن من، که بتوانم سربازی جانباز برای اسلام باشم، گذاشته اند و از اینکه شما از جان تان مایه گذاشته اید تشکر می کنم و از خداوند میخواهم که توفیقی به من بدهد تا اگر زنده ماندم در این دنیا و اگر خدا خواست و شهید شدم در آن دنیا از شما قدر دانی کنم. انشاء الله که فرزند کوچکتان را ببخشید. من از خدا خواسته ام که مرحمتی کند تا من خود را از رو سیاهی گناه پاک کنم و بتوانم برای رضای او کار کنم، تا خداوند از من راضی گردد و تا آنجا که قدرت دارم برای اسلام و انقلاب خدمت کنم و خون ناقابل خویش را که قطره خونی بیش نیست، برای رضای خدا و برای نجات اسلام بدهم، تا با خون شهدای دیگر درخت اسلام را آبیاری کنیم. به حرف امام عزیزمان که میگوید اسلام به خون ها احتیاج دارد، لبیک گوئیم.
هر لحظه حاضرم که خداوند فوز عظیم شهادت را نصیب این بنده حقیر و ناچیز هم بگرداند. اگر شهید شدم بدانید که فقط برای خاطر اسلام و در راه رضای خدا بوده است و ناراحت نباشید. اما از اینکه سرور شهیدان حسین ابن علی بدنش قطعه قطعه شد و بدن من سالم بماند خجالت می کشم و حاضر نیستم که چیزی از جنازه ام بماند. شما هم خوشحال باشید از اینکه فرزندی که به اسلام دادید و دیگر پس نگرفته اید و اگر دلتان برای این بنده حقیر تنگ شد به بهشت زهرا بروید و برای شهدا دیگر فاتحه ای بخوانید. ولی از شما می خواهم که اگر گریه کردید، فقط برای سرورم حسین بن علی گریه کنید و نه بخاطر شهید شدن من؛ گریه بکنید که ای کاش باز هم فرزندانی دیگر داشتیم و در راه اسلام قربانی می کردیم.
تازه شهادت من باعث سرافرازی شما می باشد و از خواهر ها و براردم و کلیه آشنایان و دوستان می خواهم که مرا حلال کنید، تا زمانی که به پیشگاه خدای خود می روم، روسفید باشم. برای امت حزب الله و پدر مادرم این پیام را دارم که پیرو راه اسلام و امام باشید؛ مساجد را خالی نگذارید، چون باعث خوشحالی دشمنان اسلام می باشد. امام عزیز را تنها نگذارید، که این سخن شهدا و رزمندگان است. از همگی شما التماس دعا دارم؛ دعایم کنید تا دعای همگی باعث آمرزش گناهانم باشد. سلام مرا به امام عزیز برسانید. برای مجروحین و شفای معلولین دعا کنید.
و السلام