نجات از تیر خلاص ضدانقلاب
به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ حميــد باقــی ، یکــم تیــر 1348 ، در شهرســتان خمیــن چشــم بــه جهــان گشــود. پــدرش محمدتقــي، بافنــده بــود و مــادرش بتــول نــام داشــت. تــا پایــان دوره ابتدایــی درس خوانــد. بــه عنــوان پاســدار در جبهــه حضــور یافــت. چهــارم تیــر 1366، در پــادگان منتظــری قــم هنــگام شــرکت در رزمایــش بــر اثــر انفجار بمــب و اصابــت ترکــش و مــوج انفجــار شــهید شــد. مــزار او در بهشــت زهرای شهرســتان تهــران واقــع اســت.
شهید حمید باقی از زمان به ثمر رسیدن درخت پر ثمر انقلاب از زمان طاغوت که سن کمی داشت، همواره در مسجد محل و با جوانان محل در رابطه با مبارزه با رژیم طاغوت تلاشی بی وقفه داشت تا اینکه انقلاب عزیزمان به ثمر نشست و پس از آن جنگ بین ایران و رژیم بدتر از طاغوت یعنی صدام شروع شد .
چون شهید حمید باقی سنش کم بود و اجازه این را نداشت که همراه جوانان به مبارزه با رژیم عراق بپردازد،صبر کرد تا چند سال بعد به کردستان اعزام شد و پس از چندین بار مجروح شدن باز هم به همان منطقه برگشت. خاطره شهید که از زبان خود او شنیده شده است؛
ساعت 5 بعدازظهر یکی از روزهای هفته بود که شهید حمید باقی به اتفاق چندی از دوستان رزمنده اش از منطقه ای به منطقه دیگر با ماشین می رفتند. ناگهان در میان راه مورد کمین کومله ها قرار می گیرند؛ در این حمله شهید حمید باقی از ناحیه کنار کتف و روی پا مورد اصابت 3 گلوله قرار می گیرد و به کنار جاده می افتد و خون ریزی شدیدی می نماید. تمامی دوستان رزمنده اش به دیار باقی شتافتند. باقی کومله ها از کوه ها پائین آمدند. یکی از آنها با سلاح کمری به هر کدام یک تیر خلاصی می زد. وقتی بالای سر شهید حمید باقی می رسد، می بیند که تیر به او اصابت کرده و خون زیادی از او رفته است. فکر می کنند که او شهید شده ، پس او را به حال خود رها می کنند. بعد از رفتن آنها نیروهای خودی آمده و حمید را به اولین بیمارستان رساندند که جان سالم بدر می برد. در آخر بــر اثــر انفجار بمــب و اصابــت ترکــش و مــوج انفجــار شهید حمید باقی به آرزوی دیرینه اش یعنی نوشیدن شربت شهادت نائل آمد.
منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ