شهیدی که خوش اخلاقی او زبانزد بود
شنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۶
"شهید نادر تقویان" شهیدی بود که در تمام دوران زندگی از کودکی تا جوانی اش، اخلاق و رفتار نیک او زبانزد بود و همه او را به این صفت میشناختند. بیست و سوم اردیبهشتماه سی و چهارمین سالگرد شهادت این شهید والامقام است و سایت نوید شاهد تهران بزرگ به همین مناسبت زندگینامه این شهید بزرگوار را برای علاقه مندان منتشر میکند.
به گزارش خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ، "شهید نادر تقویان" پانزدهم مردادماه سال 1344 در تنکابن به دنیا آمد. او بچهای بازیگوش بود در هفت سالگی به دبستان ایران جاوید واقع در خیابان نازی آباد رفت و دوره ابتدایی را در آن جا تمام کرد و بعد دوره راهنمایی را در مدرسه صبا و مدرسه شریعتی ادامه داد.
تا اینکه انقلاب شروع شد و شهید تقویان از طرف مدرسه به راهپیمایی و بهشت زهرا و سخنرانیها می رفت و پس از آن که جنگ تحمیلی ایران و عراق شروع شد، از طرف مدرسه داوطلبانه به جبهه رفت و در کلاس سوم راهنمایی درسش را نیمه کاره گذاشت و به بسیج رفت حدود 4 سال در بسیج بود و پس از این مدت، اسمش را برای خدمت در سپاه نوشت و پاسدار وظیفه شد.
از بارزترین خصوصیات اخلاقی شهید تقویان میتوان به مهربان، دلسوز، متین، سربه زیر، خجالتی، مومن، پاک و ساکت بودن اشاره کرد، او حتی هر وقت که می خواست با مادرش نیز صحبت کند سرش را پایین می انداخت و به صورت او نگاه نمیکرد و خیلی خجالتی بود. همیشه همه از او راضی بودند.
شهید تقویان نمازش را هرگز ترک نمیکرد و هر وقت به مرخصی می آمد، هر شب مسجد بود یک نفر پیدا نمیشد که بگوید نادر خوب نبود وقتی که از جبهه می آمد بیشتر برای نمازهای جماعت، جمعه و دعاهای کمیل و غیره تذکر میداد خودش هم مرتب نمازهای جمعه، جماعت و دعاهای کمیل، ندبه و توسل را می رفت، بالاخره بعد از سالها انتظار برای شهادت در 23 اردیبهشتماه سال 1365 بر اثر اصابت تیر به سرش، به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به آرزوی دیرینه خود رسید.
در قسمتی از زندگینامه شهید از زبان مادرش آمده است:
وقتی که از جبهه می آمد مرتب به بهشت زهرا میرفت و میگفت: «مادرجان چرا باید بهشتی و رجائی و باهنر و همه بندههای پاک و مومن آنجا خوابیده باشند ولی من نه؟! میدانم، من هنوز پاک و مخلص نشدهام که بروم پیش خدا. ای کاش زود به آرزویم برسم و شهید شوم.»
من او را در راه خدا دادم، یادم است او اگر لباس نداشت، لباس کهنه می پوشید و لباسهای نو خود را به آنهایی که محتاج بودند، میداد الان که برخی دوستانش منزلمان میآیند، میگویند نادر خیلی خوب بود ما هیچ وقت مثل او نمی شویم مثلا من هرچه در دل ناراحتی داشتم برای او می گفتم او غمخوار من بود با اینکه کوچک بود ولی حرفهایش خوب بود و مرا راهنمایی می کرد همچنین پدر، خواهر و برادرانش را هم راهنمایی میکرد و میگفت: «سعی کنید گناه نکنید گناه نکردن خیلی آسان است و شیطان را از خود دور کنید و گفتههای خدا را در ذهن خود نگهدارید.»
انتهای پیام/
نظر شما