از سختیهای خرید مهمات برای جبهه تا ملاقاتی که "شهید حاج قاسم سلیمانی" مژده شهادتش را داد
يکشنبه, ۰۶ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۳۶
نوید شاهد _ محسن رفیق دوست از جمله افراد موثر در اوایل انقلاب و هشت سال دفاع مقدس بود که سایت نوید شاهد تهران بزرگ به مناسبت چهلمین سالگرد هشت دفاع مقدس با وی به گفتوگوی تفصیلی پرداخته که در ادامه میخوانید.
به گزارش خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ، محسن رفیقدوست متولد سال ۱۳۱۹ در شهر تهران، وی در زمان تأسیس سپاه در سال ۱۳۶۱، عضو سپاه پاسداران و رئیس اسبق بنیاد مستضعفان و جانبازان بود.
رفیق دوست پیش از انقلاب از اعضای نسبتا رده بالای جمعیت موتلفه بود ولی پس از ورود به سپاه پاسداران از جمعیت موتلفه خارج شد، نقش محسن رفیق دوست در پشتیبانی هشت سال دفاع مقدس غیرقابل انکار است از این رو سایت نوید شاهد تهران بزرگ به مناسبت چهلمین سالگرد هشت سال دفاع مقدس مصاحبه مفصلی را با وی انجام داده که در ادامه میخوانید.
** خرید 36 ساعته یک هزار تن مهمات
نوید شاهد تهران بزرگ: آقای رفیق دوست حضور شما در پشتیبانی و فراهم کردن سلاح برای جبهههای جنگ غیرقابل انکار است لطفا از آن دوران و چگونگی فراهم نمودن نیاز جبهه ها برایمان بگویید؟
رفیق دوست: در اوایل جنگ تامین سلاح برای کشور ما بسیار کار دشواری بود به طوری که کشورهای بلوک غرب، رسما به ما اعلام کردند که به شما سلاح نمیفروشیم و کشورهای بلوک شرق نیز معتقد بودند که شوروی این اجازه را به آنها نمیدهد برخی از کشورها نیز تولید یک ساله مهمات خود را به عراق فروخته بودند در مطالعاتی که داشتیم متوجه شدیم که کشور های بلوک شرق نیازمند ارز هستند و ما با تامین ارز توانستیم از کشورهای واسطه یعنی سوریه و لیبی مهمات مورد نیاز جبههها را تامین کنیم.
لذا ابتدا که جنگ شروع شد ما با بضاعت داخلی، یعنی با استفاده از اسلحههایی که مردم از پایگاه ها برداشته بودند جنگ را اداره میکردیم و اوضاع به گونهای بود که حتی به اسلحه ام1 نیز راضی شده بودیم که این نوع اسلحه، از سلاحهای جنگ جهانی اول بود، از اسلحههای تولید داخلی نیز همان اسلحه ژ3 را داشتیم که در مجموع سلاح خوبی نبود چون اکثرا فشنگها در لوله های تفنگ گیر میکرد و وقتی که حضور سپاه به عنوان پایه اصلی در جنگ مسجل شد، مامور شدیم که اسلحه تهیه کنیم.
البته خرید سلاح برای بار اول مربوط میشود به زمانی که دوهزار اسلحه کلاشنیکف، دویست هزارفشنگ، پانصد آرپیچی7 و پنج هزارموشک آرپیچی7 را از سازمان آزادی بخش فلسطین شخص آقای عرفات خریداری کرده بودم.
بعد که جنگ شروع شد چندین بار با هیئتهای سوری و لیبی به کشورهای بلوک شرق میرفتیم و سلاحهای مورد نیاز جبههها را خریداری میکردیم که آنها را با کشتی میفرستادند و این خرید تا سال 1362 ادامه داشت تا اینکه در سال 65 و 64 که توان تولیدات داخلی در حدی افزایش پیدا کرد که از خرید کردن سلاح از سایر کشورها بی نیاز شدیم.
نوید شاهد تهران بزرگ: در آن دوران خرید شما به سلاح محدود میشد یا وسایل مورد نیاز دیگری را نیز برای جبههها خریداری میکردید؟
رفیق دوست: بعد از مدتی کم کم خرید توپخانه را شروع کردیم و توانستیم توپ 122، ضد هوایی 106 میلیمتری را خریداری کنیم که بعد از اینها خرید تانک و نفربر را شروع کردیم.
نوید شاهد تهران بزرگ: برای خرید سلاح سخت ترین موقعیتی که در آن قرار گرفتید چه زمانی بود؟
رفیق دوست: تقریبا همه قسمتهای آن سخت بود ولی قسمت سخت و البته شیرین این بود که وقتی عملیات فتح فاب شد، پنجاه و هفت روز از فتح فاب گذشته بود و طی جلسهای که با سردار رضایی و شهید شفیعزاده فرمانده توپخانه سپاه داشتیم آنها به شدت نگران بودند از ایشان سوال کردم چه مشکلی پیش آمده؟ شهید شفیعزاده گفت، برای چهل روز حمله و بیست روز دفاع به من مهمات دادید درحالی که الان پنجاه و هفت روز است که از شروع عملیات میگذرد و اگر این روند شلیک را ادامه دهیم تا دو سه روز دیگر مهمات ما تمام میشود و باید عقب نشینی کنیم.
از همان جا با وزیر دفاع و رئیس ارتش دفاع سوریه تماس گرفتم و از آنها خواستم که پیش اسد بروند و بگویند که من چند ساعت دیگر برای خرید پنج رقم مهمات به سوریه میآیم بعد از چند ساعت با اولین هواپیما به دمشق رفتم و حدود هزارتن مهمات را با ده تا پرواز 747 باری به دزفول آوردم در حالی که گفته بودند برای 48 ساعت بیشتر مهمات ندارند ما در 36 ساعت مهمات را پایه قبضههای توپ قرار دادیم این سخت ترین و شیرین ترین اتفاقی بود که در آن زمان افتاده بود.
**تشکیل سپاه پاسداران
نوید شاهد تهران بزرگ: به روزهای قبل و بعد از انقلاب برمیگردیم. از فعالیتتان در آن موقع و همراهی امام خمینی (ره) برایمان بگویید؟
رفیق دوست: پس از درگذشت آیت الله بروجردی (رضوان الله) در سال 1340 چون مقلد ایشان بودم به دنبال مرجع تقلید جدید میگشتم و وقتی که از علما و بزرگان تحقیق کردم، همه آنها امام خمینی(ره) را معرفی کردند و من در سال 1340 مقلد امام خمینی (ره) شدم و به در تمام سخنرانیهای ایشان شرکت میکردم.
تا اینکه امام خمینی(ره) تبعید شدند و به دلیل فغالیتهای انقلابی که در آن زمان انجام میدادم در سال 1355 دستگیر شدم تا سال 1357 که وقتی آزاد شدم تظاهرات مردم علیه رژیم پهلوی شروع شده بود، بعد کم کم راهپیماییهای منطقه جنوب شهر را راه اندازی میکردم و مسئول تدارکات راهپیماییهای تاسوعا و عاشورا بودم.
و وقتی که اعلام کرند که امام خمینی (ره) میخواهند به میهن بازگردند دو مسئولیت به من سپردن یکی تدارکات استقبال و یکی هم حفاظت امنیتی شخص امام خمینی (ره) که منجر شد تا ماشین بلیزر را تهیه کنم و افتخار رانندگی امام خمینی (ره) را پیدا کنم.
نوید شاهد تهران بزرگ: از چگونگی تشکیل سپاه پاسداران بگویید؟
رفیق دوست: سال 1357 هنگامی که امام خمینی (ره) فرمان تشکیل سپاه پاسداران را دادند همه بزرگان شورای انقلاب اعم از شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید مطهری، مرحوم هاشمی رفسنجانی، شهید باهنر و مقام معظم رهبری همگی در جلسه شورای انقلاب که در مدرسه علوی بود، حضور داشتند.
و بعد از تشکیل سپاه به همراه مهندس غرضی و مرحومه خانم مرضیه دباغ نزد امام خمینی (ره) رفتیم و از ایشان خواستیم که سپاه را از زیرنظر دولت موقت به زیرنظر شورای انقلاب بیایند و امام خمینی(ره) نیز پذیرفتند و لیست جدیدی به شورای انقلاب دادیم که در این لیست جدید جواد منصوری فرمانده سپاه شد و من هم مسئول تدارکات بودم بعد از جواد منصوری، عباس دوزدوزانی، عباس آقازمان مشهور به ابوشریف که این مصادف با فرار بنی صدر بود و احمد آقا خمینی با من تماس گرفتن و گفتند که امام گفتند کسی را برای فرماندهی سپاه معرفی کنید که محسن رضایی را به امام خمینی (ره) معرفی کردیم و امام هم قبول کردند و رضایی 16 سال فرماده سپاه پاسداران بود.
نوید شاهد تهران بزرگ: شما دارای نشان فتح و نصر هستید لطفا از این نشان ها برای ما بگویید؟
رفیق دوست: نشان ها بعد از جنگ اهدا شدند که کمیتهای در سپاه تشکیل شد و افرادی که در جنگ رشادتهایی انجام داده بودند به آنها نشان فتح و نصر اهدا میشد که نشان فتح از سوی ستاد فرماندهی و نشان نصر از سوی پشتیبانی اهدا میگردید.
نوید شاهد تهران بزرگ: در طول جنگ سخت ترین اتفاقی که برایتان پیش آمد چه یود؟
رفیق دوست: در طول جنگ سخت ترین صحنه بعد از عملیات خیبر بود که اکثرا رزمندهها شیمیایی شده بودند و هشت درصد از این مجروحین به شهادت رسیدند و وقتی که متوجه شدم مجروحین را به بیمارستان امام حسین(ع) بردند به آن جا رفتم وقتی وارد بیمارستان شدم تمام رزمندهها در در حیاط و راهروهای بیمارستان بودند نزد ریاست بیمارستان رفتم و سوال کردم که چرا از رزمندهها در اتاق مراقبت نمیکنید و پاسخ داد که ما نمیدانیم این بیماری مسری است یا خیر.
وقتی این را شنیدم نزد امام رفتم و به ایشان گفتم که رزمندگان مجروح شیمیایی را داخل بیمارستان راه نمیدهند و از شما میخواهم که بیمارستان برزویه (که آن موقع مصادره بود) را به ما بدهید تا مجروحین را به آن جا ببریم که امام قبول کردند و این کار صورت گرفت و آن بیمارستان برزویه در حال حاضر همین بیمارستان بقیه الله اعظم (ع) است.
** ملاقاتی که "شهید حاج قاسم سلیمانی" مژده شهادتش را داد
نوید شاهد تهران بزرگ: شهادت کدام از فرماندهان یا دوستانتان برایتان ناراحت کننده بود؟
رفیق دوست: برای من شهادت همه شهدا ناراحت کننده بود اما شهادت چهارتن از فرماندهان، "شهیدان بقایی، باقری، دستواره و بروجردی" به دلیل رفاقت دیرینهای که با آنها داشتم بسیار سخت و ناراحت کننده بود، همچنین شهادت دو شهید گرانقدر "حسن تهرانی مقدم و سردار حاج قاسم سلیمانی" نیز بسیار سخت و ناراحت کننده بود.
در ملاقاتی که با سردار سلیمانی قبل از شهادتشان داشتم ایشان راهی سفر بودند و گفتند که میخواهم به بغداد بروم؛ گفتم انشالله که به زودی برمیگردید در جوابم گفتند انشالله که شهید شوم و وقتی که صبح فردایش خبرشهادتش را شنیدم بسیار شوکه شدم.
نوید شاهد تهران بزرگ: از اوایل انقلاب تاکنون روزهای سختی را شاهد بودید از ورودتان به این عرصه پشیمان نیستید؟
رفیق دوست: از ده سالگی با جلسات شهید نواب صفوی وارد عرصه مبارزه شدم و وقتی با خودم فکر میکنم میبینم که نه تنها پشیمان نیستم بلکه از این پشیمانم که چرا بیشتر عمرم را صرف مبارزه نکردم.
نوید شاهد تهران بزرگ: لطفا به سوالات یر پاسخ کوتاه بدهید؟
انقلاب: حیات مجدد اسلام که زمینه ساز ظهور امام زمان(ع) است.
آزادی: یکی از برکات انقلاب
اربعین: از ایام اللهای است که تنها مخصوص امام حسین(ع) است.
شهادت: بهترین راه برای پایان زندگی
محسن رفیق دوست: خادم انقلاب
گفتگو از فائزه حیدری
انتهای پیام/
نظر شما