رزمندگان ما، لقب ژنرالهای جهان اسلام را گرفتند/شهادت فراموش نشدنی فرماندهای که قلب لشکر۱۷بود
يکشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۷
نوید شاهد _ سرتیپ دوم پاسدار "هادی مراد پیری" از فرماندهان دوران دفاع مقدس، رییس سابق پژوهشگاه دفاع مقدس و استاد دانشگاه امام حسین (ع) است. او که خود جانباز 60 درصد است، از روزهای دفاع و سختیهای عملیاتهای مختلف میگوید که در ادامه میخوانید.
به گزارش خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ، سرتیپ دوم پاسدار "هادی مراد پیری” یکم فروردین ماه سال 1339 در شهرستان ملایر به دنیا آمد او که از سال 1359 سالهای ابتدایی دفاع مقدس و شروع جنگ در جبهه و اکثر عملیاتها حضور گستردهای داشته و جانباز 60 درصد از ناحیه دو چشم و پا است که با وی به گفتوگو پرداخته ایم که در ادامه میخوانید.
نوید شاهد تهران بزرگ: سردار ابتدا بفرمایید در چه عملیاتی و از چه ناحیهای جانباز شدید؟
سردار پیری: من در چندین مرحله مجروح شدم چراکه کسی که در میدان جنگ حضور دارد، شرایط جنگ ایجاب میکند که آسیب هایی از لحاظ روحی، روانی و جسمی ببیند و آثار آن تا سالهای بعد نیز ادامه دارد به طوریکه این آثار را در حال حاضر در بین جانبازان و مجروحین شیمیایی جنگ میبینیم.
ولی مجروحیتی که منجر به بستری در بیمارستان شود اولین بار در عملیات والفجر ۸ برای آزادسازی فاو بود که شدت جراحت به حدی بود که تمام بدنم تاول زده بود و همچنین گرفتن موج انفجار و این مجروحیت نزدیک پنج ماه درمانم را به طول انجامید.
بعد از آن در عملیات کربلای ۴ که دوباره مجروح شدم اما دیگر در آنجا بستری نشدم و تقریبا بیست روز بعدش یعنی در عملیات کربلای ۵ در سال ۶۵ روز پنجم عملیات بود که دوباره شدیداً از ناحیه چشم پا مجروح شدم که موج انفجار هم گرفته بودم و بیهوش بودم که مرا به بیمارستان آورده بودند. وقتی که به هوش آمدم صورتم آسیبب دیده بود و دو چشمانم جایی را نمیدید. احساس کردم کسی ساعتم را از دستم خارج میکند. صدا زدم که زندهام که بعد گفتند؛ بیمارستانی. در آن جا فهمیدم که اسیر نشدم، بعد به تهران منتقلم کردند و چندماه نیز در آن جا درمانم طول کشید.
ژنرالهای جهان اسلام
نوید شاهد تهران بزرگ: خاطرهای فراموش نشدنی از دوران دفاع مقدس برایمان بگویید؟
سردار پیری: عملیات کربلای ۸ عملیاتی بسیار پیچیده بود که در طول تاریخ هیچ ارتشی به خودش اجازه نداد که از رودخانه اروند عبور کند چراکه عرض این رودخانه حداقل ۵۷۰ متر و حداکثر ۱۲۰۰ متر بود و از رودخانههایی است که دو جریان آب دارد و بسیار خطرناک است، شش ماه بر روی این منطقه کار کردیم که چگونه و از کجا میتوانیم از رودخانه عبور کنیم و حدود سه هزار نفر غواص در یگانهای مختلف انتخاب شدند که از این 3 هزار نفر حدود ۲۰۰۰ نفر انتخاب شدند که خط شکنی را آنها انجام دهند.
همه آنها جوانهایی بین ردههای سنی ۱۶ تا ۲۲ سال بودند که اکثرآنها نیز بسیجی بودند. ما با امکانات اولیه بسیار کم و ابتکاری توانستیم به پیروزی دست یابیم. یک نمونه از وسایل ابتکاری، استفاده از لوله پولیکا برای نفس کشیدن در زیر آب بود که رزمندههای غواص از آن استفاده میکردند.
با همین امکانات ابتدایی و ابتکاری توانستیم از رودخانه اروند رود عبور کنیم که هیچ ارتشی تا آن موقع نتوانسته بود این کار را انجام دهد، این کار بزرگ به گونهای بود که ما از این رودخانه لشکر از لشکر و قرارگاه از قرارگاه را با نظم عبور دادیم، بدون اینکه حتی یک نفر به دیگری برخوردی کند و این عملیات با موفقیت به پایان رسید و ما به 100 درصد از اهدافمان رسیدیم.
بعد از عملیات کشورهای مختلف باور نمیکردند که جمهوری اسلامی توانسته با حداقل امکانات به این پیروزی بزرگ دست پیدا کند و این همه نیرو را از اروند رود عبور دادیم، یکی از این کشورها پاکستان بود که هیئت بلند پایهای را به همراه آقای اصلان بیگ فرستاده بودند و به گفته فرماندهان سه بار آقای اصلان بیک و هیئت همراهش را با هلی کوپتر از رودخانه عبور دادند و باورش نمیشد که ما توانستهایم از این رودخانه غواص عبور دهیم.
بعد از آن حدود یک سال بعد هیئتی برای جلسه به پاکستان رفت و آقای اصلان بیک وقتی شنید که هیئتی از ایران و سپاه به آن جا آمده، به محل هتلی که ما بودیم آمد و درخواست کرد عملیات عبور از رودخانه را برای فرماندهان آنها توضیح بدهیم، چون هرچه برای آنها توضیح میداده باورشان نمیشده که کسی از این رودخانه عبور کرده باشد
بعد تقسیم کار شد که هر کس بخشی را توضیح دهد. شهید شوشتری، سردار غیب پرور، سردار غلامپور، حجتالاسلام مصلحی و بسیاری از دوستان و هم رزمان در آن جلسه حضور داشتند و وقتی شروع به توضیح دادن کردیم یکی از دوستان رمز عملیات "یا فاطمه الزهرا" را گفت و عدهای شروع به گریه کردند و متوجه شدیم شیعه هستند. وقتی شروع به توضیح دادن کردیم و آنها هم سوالاتشان را پرسیدند تا شب جلسه ادامه پیدا کرد و تشنه شنیدن مطالب ما بودن و ما را رها نمی کردند و به میگفتند شما ژنرال های جهان اسلام هستید.
و بعد از آن ما را با هلی کوپترها جابه جا میکردند و در بازدیدی که داشتیم نقشه عملیات کربلای ۵ و والفجر ۸ را در دانشگاه های خود تدریس میکردند. در عملیات والفجر۸ حدود ۱۷ هزار شیمیایی داشتیم و هرکس در این عملیات بوده قطعا شیمیایی شده است و برایشان سوال بود که علاوه بر عبور از رودخانه چگونه این تعداد مجروح را مداوا کردیم.
در تمام لشکر از مرحله خط اگر کسی مجروح میشد در اورژانس خود درمانی میکردند. یعنی هر رزمنده آمپول آتروپین به خودش میزد و از این تعداد حدود ۱۶ هزار نفر درمان شدند، دوباره به خط میرفتند و به عقب برنمیگشتند. سوال بعدی آنها این بود که ما چگونه قرارگاه از قرارگاه و از این رودخانه عبور میدادیم و این جلسه تا ساعت 10 شب به طول انجامید و خاطرهای بود از آن دوران.
حضور در 70 درصد از عملیاتهای دفاع مقدس
نوید شاهد تهران بزرگ: سردار خاطرتان است که در چند تا از عملیاتها در جبهه حضور داشتید؟
سردار پیری: از سال ۵۹ در کردستان در عملیاتهای آزادسازی روستای بوالحسن، پاکسازی شهر بانه، سرپل ذهاب و ارتفاعات بازی دراز، فتح المبین، بیت المقدس، بدر، خیبر، والفجر8، رمضان و غیره که تقریبا بیش از ۷۰ درصد از عملیاتهای بزرگ را حضور داشتم.
نوید شاهد تهران بزرگ: لطفا از فعالیتهای پژوهشگاه دفاع مقدس برایمان بگویید؟
سردار پیری: عمده ترین کار پژوهشگاه دفاع مقدس، نظریه پردازی، تولید محتوا در حوزه دفاع مقدس، امنیت داخلی در حوزه مسلحانه و غیرمسلحانه و مرکز دایره المعارف دفاعی-امنیتی انقلاب اسلامی است. حدود سیزده سال است که پژوهشگاه دفاع مقدس تشکیل شده و فعالیت میکند.
نوید شاهد تهران بزرگ: آیا خاطرهای از سردار سلیمانی در جبهه و بعد از آن دارید؟
سردار پیری: سردار حاج قاسم سلیمانی در دوران دفاع مقدس، فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله بود و با ایشان ارتباط داشتم و مهم ترین چیز از شهید سلیمانی اخلاق نیک و سعه صدر ایشان بود. هر سوالی داشتیم پاسخ میدادند و بعد از دفاع مقدس نیز درسی را با ایشان داشتم که به صورت کلاس خصوصی برگزار میشد و بسیار عالم بودند و در کتاب فرماندهی و ستاد از مطالب ایشان استفاده میکردم.
نوید شاهد تهران بزرگ: شهادت کدام یک از دوستان یا همرزمهایتان برای شما ناراحت کننده بود؟
سردار پیری: شهادت برادرم شهید حاج محمد پیری که در عملیات بیت المقدس به شهادت رسید، بسیار تاثیر گذار بود و هرگز فراموش نکردم و دومین نفر، شهادت شهید زین الدین که فرماندهمان بودند.
نوید شاهد تهران بزرگ: لطفا به سوالات یر پاسخ کوتاه بدهید؟
دفاع مقدس: ایثار و مقاومت
شهادت: آرزوی بنده
انقلاب: ان شالله بتوانیم این انقلاب را به دست صاحب اصلیاش امام زمان برسانیم.
فرماندهی: یک نوع رهبری
سردار حاج قاسم سلیمانی: الگوی بسیاری از رزمندگان، پاسداران و بنده
گفتو گو از فائزه حیدری
انتهای پیام/
نظر شما