خاطره/ روایتی از سبک و سیاق ازدواج، شهدای مدافع حرم
به گزارش خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ، شهید مدافع حرم«سعید قارلقی» دوازدهم بهمن ماه سال 1345در تهران دیده به جهان گشود. پدرش لطف الله نام داشت. او که بازنشسته نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.
برادرش حمید نیز در جنگ تحمیلی به شهادت رسیده بود، پس از ناامنشدن حریم عتبات عالیات در عراق تصمیم به مبارزه با تکفیریها گرفت و در ششم خرداد ماه سال 1394 در سن 49 سالگی در جنوب شهر سامرای عراق به شهادت رسید. پیکر این شهید والامقام در بهشت زهرا تهران آرام گرفته است.
همسرشهید مدافع حرم «سعید قارلقی» در خاطرهای از او روایت میکند:
(مراسم خواستگاری و ازدواج به صورت کاملاً سنتی بود. ابتدا مادرش که خالهام باشد موضوع را با مادرم مطرح کرد. این را هم بگویم که من از اول فضای سپاه را خیلی دوست داشتم و دختری بودم که از کودکی سفت و سخت مقید به حجاب بودم. عاشق این بودم که چادر سر کنم و بگویم که بزرگ شدهام. اتفاقاً یک ساختمان سپاه سر کوچه ما بود و من وقتی سپاهیها را که جوانانی مذهبی و متدین بودند میدیدم لذت میبردم.
یک آرامش خاصی به من دست میداد و در دلم میگفتم اگر آدم بخواهد ازدواج کند چقدر خوب است که با این سپاهیها ازدواج کند و خیال میکردم هر کس با آنها ازدواج کند به بهشت میرود. تا اینکه سال ۶۴ همسرم که پاسدار بود به خواستگاریام آمد. همان موقع به جبهه هم میرفت و من با شرایطش کاملاً آشنا بودم.
مراسم ازدواج ما بسیار ساده برگزار شد. نامزدی ما هفت یا هشت ماه طول کشید تا عقد کنیم و در این مدت او به جبهه میرفت و میآمد. نه چیزی برای من مهم بود و نه برای او. زندگی مشترک ما در یک اتاق زیرزمینی شروع شد. مثل الان نبود که جوانها همه چیز را آماده میخواهند.
من جهیزیه خیلی مختصری داشتم، چون خواهرم هم تازه ازدواج کرده بود و دست خانواده تنگ بود. هر دو خانواده همراهی داشتند. چیزهایی همسرم آورد و چیزهایی من و زندگی را شروع کردیم. مراسم عروسی ما خیلی ساده برگزار شد. شاید باور نکنید ولی غذای عروسی را مادرم درست کرد.
در همان شهرستان به مهمانها شام دادیم و با مینیبوس و چادر مشکی روی سر و با صدای نوحه آقای آهنگران به تهران آمدیم.)
انتهای پیام /