نوید شاهد_ مادر شهید مدافع حرم "حمید عزیزی" در خاطره‌ای از او می‌گوید: «یک دفعه یک حرفی زد که بعدها فهمیدم چرا آن را گفت. برگشت و گفت: شرمنده که این دفعه چیزی نمی توانم بیاورم! از زیر قرآن ردش کردم، بعد برگشت و انگشترش را به من داد و رفت ....به خواهرش گفتم برو پشت سرش و خوب نگاهش کن. نگاهمان را نمی توانستیم ازش برداریم...» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "حمید عزیزی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.

خاطره

به گزارش خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ، شهید مدافع حرم "حمید عزیزی" ملقب به مهدی یکم مهر ماه سال 1361 در تهران دیده به جهان گشود. پدرش محمد نام داشت. او که پاسدار سپاه پاسداران بود پس از حضور در سوریه یازدهم مردادماه سال 1392 در جبهه مقاومت در سن سی و یک سالگی به شهادت رسید. در ادامه خاطره‌ای از زبان مادر شهید عزیزی را می‌خوانید.

مادر شهید مدافع حرم "حمید عزیزی"در خاطره ای از او روایت می‌کند:

وسایل هایش را جمع کردم. دیگه نایی نداشتم. زنگ زدم خواهرم بیاد کمکم. حوله را از ساک در آورد و گفت چفیه کفایت می کند.

تخمه را هم که همیشه می برد کنار گذاشت و گفت نمی خواهم. ولی من یواشکی گذاشتم تو ساکش چون می دونستم خیلی تخمه دوست دارد.

هر وقت می خواست به مأموریت برود درباره برنامه و کارهایی که می خواست انجام بدهد صحبت می کرد. ولی ایندفعه چیزی نگفت.

یک دفعه یک حرفی زد که بعدها فهمیدم چرا آن را گفت. برگشت و گفت: شرمنده که این دفعه چیزی نمی توانم بیاورم!


از زیر قرآن ردش کردم، بعد برگشت و انگشترش را به من داد و رفت ....به خواهرش گفتم برو پشت سرش و خوب نگاهش کن. نگاهمان را نمی توانستیم ازش برداریم.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده