وحدت خودتان را حفظ کنید تا به اسلام ضربه‌ای وارد نشود
به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید فرامرز نصیری چهارم ارديبهشت 1341، در شهرستان انديمشك چشم به جهان گشود. پدرش نامدار و مادرش بانو نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته رياضي درس خواند و ديپلم گرفت. كارمند بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. دهم فروردين 1361، در شوش بر اثر اصابت گلوله در عملیات فتح المبین به شهادت رسيد. پيكر وي در بهشت زهراي زادگاهش به خاك سپرده شد.
متن وصيت نامه پاسدار شهيد فرامرز نصیری:
بنام خدا ...
كلامم را با نام او آغاز مي كنم كه خلق كرد ما را و چشم و گوش و عقل به ما عطا كرد تا امروز با عقل و ايمان راسخ از اسلام دفاع كنيم. هدف ما پياده كردن اسلام در سراسر جهان است زيرا كه اين رضاي خداست و ما هم هر عملمان را در راه رضاي خدا انجام مي دهيم و هر كاري كه رضاي خدا در آن نباشد شرك است.
منافقین هیچ غلطی نمیتوانند بکنند
مي خواهم چند كلمه اي به اين منافقين كه با نام گروهكهاي مختلف بين برادران ما تفرقه ايجاد مي كنند و يا دست به ترورهاي ناجوانمردانه مي زنند بگويم كه در مرحله اول بيائيد و وحدت برادران را در جبهه ببينيد و دوم به شما بگوئيم كه اين برادران كليه عاشق شهادت هستند. پس شما هيچ غلطي نمي توانيد بكنيد.
راه ما راه حسین(ع) است
اما به برادران و خواهراني كه در تشييع جنازه من شركت كرده‌اند مي‌خواهم بگويم كه هيچ ناراحت نباشيد كه ما راهي را انتخاب‌كرده ايم كه راه حسين است راه شهداي كربلا و ما نيز ادامه دهنده راه آن عزيزانيم شايد ما لايق شهادت نباشيم اما سري داشتم كه بخداي بزرگ هديه دادم از خدا مي خواهم كه آنرا بعنوان هديه اي ناقابل ازمن بپذيرد.
همکاران عزیز وحدت خود را حفظ کنید
به كليه برادران همكارم كه در مركز گسترش با آنان همكاري داشته‌ام و همچنین برادران ديني كه مدتهاي زيادي با يكديگر بوده ايم سلام مي رسانم و از كليه برادران مذهبي و پيرو خط امام و حافظ قرآن خواستارم كه براي حفظ قرآن وحدتشان را حفظ كنند و نگذارند كلمات منافقين در ميان آنان نفوذ كند كه خداي نكرده به اسلام ضربه اي وارد شود.
سخنی با خانواده ام
از اينجا به نامه‌ام خاتمه مي دهم و چند قلم هم با خانواده ام صحبت دارم به عموي بزرگوار سالار نصيري سلام مي رسانم. به پدرم سلام مي رسانم و مي خواهم كه پدر شهدا را ببيند كه چگونه خبر شهادت فرزندشان راكه مي شنوند، فقط اشك خوشحال كننده مي ريزند و مي‌خواهم كه شما آنچنان گريه نكنيد كه منافقين بخندند و بگويند به هر حال ما دلي را شكسته ايم صبور باشيد و بگوئيد كه صاحب افتخار شده ايد و به برادرانم و خواهرم سلام مي رسانم و مي خواهم‌كه راه اسلام را پيشه كنند و ادامه دهنده راه شهدا باشند كه بالاتر از آن راهي نيست.
به كليه عمو هايم، عمو زادگانم، دائي هايم و به كليه خويشاوندان سلام مي‌رسانم، اما چون وقت نداشته ام كه نام يك يك شما را ببرم معذرت مي خواهم و از كليه قوم مان و خويشاوندان خواستارم مرا ببخشند اگر زماني در خدمت آنان بي ادبي‌كرده ام.
حق الناسی نمیخواهم بر گردنم باشد
مقداري مقروض هستم كه مي خواستم بنويسم و در ضمن داراي اسلحه اي هستم كه آن را به يكي از برادران حزب الله يا پاسدار بدهيد و مبلغش را به طلبكارانم بدهيد مقداري هم مبـلغ بدهكار هستم به برادرم غلامعباس نصيري بگوئيد كه به هر نحوي شده است آنان را پس دهيد البته اسامي آنان در داخل كاغذهاست كه ميان چمدان هست. مقداري هم پول پيش بعضي از برادرانم دارم كه اگر آوردند تحويل بگيريد اگر هم نداشتند من به آنان حلال مي كنم.
