يکشنبه, ۱۰ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۲۶
شهید «سید جلال طباطبائی بازارنو» یکم اسفند 1343 در شهرستان یزد به دنیا آمد. او در وصیتنامه خود چنین می‌نویسد: «فرزندانى كه از مكتب امام حسين(ع) درس شهادت آموخته‌اند مرگ طبيعى براى آنها ننگ است و من خجالت مى‌كشم كه فرداى قيامت بدن سردار شهيدان پاره پاره باشد و بدن من سالم باشد.» متن کامل این وصیت نامه را در نویدشاهد یزد بخوانید.

وصیت

به گزارش نوید شاهد یزد ؛ شهید سیدجلال طباطبائی بازارنو یکم اسفند 1343 در شهرستان یزد به دنیا آمد و تا دوم متوسطه در رشته تجربی تحصیل کرد. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی با سمت آرپی جی زن راهی جبهه های حق علیه باطل شد. سرانجام 28 مهر 1362 در بانه بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد.

وصیت نامه:

«بسم رب الشهدا و الصديقين. انالله و انا اليه راجعون (بقره 156)/ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة يقاتلون فى سبيل الله فيقتلون و يقتلون (توبه111)»
خدا جان و مال اهل ايمان را به بهشت خريدارى كرده و آنها در راه خدا جهاد مى‌كنند كه دشمنان دين را بكشند يا خود كشته شوند. قرآن كريم
مرغ باغ ملكوتم نيم از عالم خاک چند روزى قفسى ساخته‌اند از بدنم. سلام بر امام زمان مهدى موعود(عج) و سلام و درود بر نايب بر حقش امام خمينى و سلام بر ارواح پاک شهدا و سلام بر پدر و مادر عزيزم كه زحمتهاى زيادى كشيدند تا مرا بدين نحو تربيت كردند.
اين سلامى است كه از قلب يک رزمنده عاشق خدا به شما عرضه‌ مى‌شود. اكنون نزديک به شب عمليات مى‌باشد فرصتى است كه هزاران عاشق دلخسته انتظار آفاقش را مى‌كشند. امشب شبى است‌ كه هر لحظه بخاطر فرا رسيدنش پديدارگشته و سپرى شده است.

امت مبارز، مادر و برادرانم عزیزم هر زمان حسينى و هر مكان كربلايى مى‌باشد حسين (ع) زمان ما خمينى و كربلايش جبهه‌اى جنوب و غرب است .
لبيک يا خمينى به گوش جان شنيدم و اسلحه برادر شهيدم را برداشتم و سنگر خالى او را به عشق وصال او و بخاطر اسلام پر نمودم.
مادرم، برادرانم، اقوام و آشنايانم بدانيد كه من با چشم باز راهم را انتخاب كردم و بخاطر اسلام به جبهه آمدم و براى خدا مى‌جنگم پس بر هدفم به ديده احترام بنگريد و به راهم عاشقانه قدم نهيد دوستانم را وصيت مى‌كنم كه براى ادامه راهم به جبهه بيايند و راهم را ادامه دهند.
مادرم، برادرم و دوستانم در عزاى من‌ گريه نكنيد و بى تابى نكنيد كه اينكار دشمن را شاد مى‌كند.
امت رزمنده، والده عزيزم و اى برادرانم در فقدان من كسى را محكوم نكنيد و ديگرى را مقصر نشماريد حرف نسنجيده‌اى را نگويد اهانت نابجایى را ننمایيد. روحانيت را هميشه پشتيبانى كنيد و در همه امور نظر ايشان را جويا باشيد.

عزيزانم دعا به امام و به پيروزى اسلام و به نصرت رزمندگان را فراموش نكنيد چرا كه سلاح ما مومنين دعاست هرچه داريم از دعا داريم و باز هم تاكيد مى‌كنم كه دعا را فراموش نكنيد و ديگر اينكه جبهه‌ها را فراموش نكنيد. در هر فرصت و موقعى كه هست به جبهه بشتابيد چراكه بر طبق فتواى امام افضل اعمال و بالاترين كارها درحال حاضر رفتن به جبهه هست و اگر نمى‌توانيد به جبهه بياييد پشت جبهه را فراموش نكنيد.
و شما كه خدمت مقدس سربازى را ناديده گرفته‌ايد رفتن به سربازى درحال حاضر ارزشش كمتر از خواندن نماز نيست.
درآخر از آشنايانم حلال بودى مى‌طلبم. همسايگانم، دوستانم حلال بودى را فراموش نكنيد. خطاهايم را براى خدا ناديده بگيريد.
والده عزيزم و برادرانم در عزايم بگوييد روضه و مصيبت حسين(ع) و يارانش را بخوانند. و اما شما در وداع با دنيا و لذائذ دنیایی بر کمی طاعتتان گريه كنيد و در پايان اگر كسى طلبى از من دارد و يا حقى را برگردن من مى‌بيند چون نيستم كه جوابگو باشم ازخانواده‌ام رضايت خود را طلب نمايد. و باز از خانواده‌ام مى‌خواهم كه بخاطر طول عمر امام دعا كنند و فقدان من را بخاطر اسلام ناديده بگيريد و بدانيد كه در هرحال پيروزى با ماست. انشاءالله 

والسلام موفق باشيد. خدايا خدايا تا انقلاب مهدى(ع) خمينى را نگهدار. فرزند همگى شما سيدجلال طباطبائى رزمندگان اسلام را نصرت عطا بفرما الهى آمين.

وصیت نامه:

بسم رب الشهدا و الصديقين انا لله و انا اليه راجعون(بقره 156)

شما را چند وصيتى دارم. مادرم مبادا بى تابى و بى صبرى كنى همه بايد از اين دنيا بروند. فرزندانى كه از مكتب امام حسين(ع) درس شهادت آموخته‌اند مرگ طبيعى براى آنها ننگ است، و من خجالت مى‌كشم كه فرداى قيامت بدن سردار شهيدان پاره پاره باشد و بدن من سالم باشد. پس راهى را كه انتخاب كردم انشاءالله به آخر مى‌رسانم شما مى‌خواهم كه به فرزندانتان بيشتر نزديكى كنيد خود را كنار نگيريد با فرزندانت باش كودكانشان را درآغوش بگير و از جانب من روى آنها را ببوس و بگو عموى شما راه صدساله را چندين ماه رفت. و يادگارى كه براى شما جا گذاشته افتخارى است كه نصيب شما شده. كودكان را در آغوش اسلام بزرگ كنيد.
مادرجان غصه مخور... مكن علم سبزى به درخانه زن به يادگارى از فرزند رسول الله بجا گذار علمى كه روى آن نوشته باشد لااله‌الا الله محمدارسول‌الله (ص).
مادر عزيزم آرزو دارم اگر شهيد شدم شما را هر چه زودتر ببينم انشاءالله مومن از دنيا بروم تا اينكه در بهشت جاويدان جايگاهى داشته باشم.
خدايى را حمد و ثنا گويم كه لیاقتی به من دارد كه از دنيا دست بكشم از اين دنياى پست از اين دنيايى كه سرايى و گذرگاهى بيش نيست و مادر جان افتخاركن كه فرزندت را در راه شيطان ندادى فرزندت را گمراه تربيت نكردى و خدا اينقدر مهربان و رئوف و غفور است كه می بخشاید و مى‌آموزد.

چون او ما را خلق كرد تا خليفه او در روى كره زمين شويم نه براى اينكه چند روزى در اين دنيا زندگى كنيم و بعد برويم. بنابر اين صبر كن شجاعت و شهامت داشته باش‌ و هرگاه خواستى برمن‌گريه‌كنى مكن زيرا گريه براى حسين(ع) و اهل بيت اوست. ما همگى براى خداى او و راه او فدا شديم. بنابراين مادر عزيزم با مردم ...رفتارى داشته باش كه گويند خوش بحال شما كه توفيقى داشتيد كه امانتى كه به دست شما سپرده شده بود به صاحب برگردانيد. بنابراين بى‌تابى مكن گريه مكن چون روح من را آزار مى‌دهى.
خدايا به خانواده‌هاى شهدا صبرى عظيم و اجرى جزيل عنايت بفرما.
برادرانم از شما مى‌خواهم كارى نكنيد كه فرداى قيامت پيش شهدا روسياه باشد. آرزو دارم كه آخر عمرتان شهادت در راه خدا قرارگيرد و زوجهاى خود زندگى خوب و اسلامى داشته باشد. آنها را نصيحت كنيد تا اينكه فرداى قيامت پيش زهرا(س) روسياه نباشند.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده