شهید "محمدرضا آل عبدی" در قسمتی از وصیتنامه خود می نویسد: «جوان ما راه انتخاب می کند، چه راهی؟ از کتاب خدا پیدا می کند. معلم روحانی درسش می دهد. آن روحانی که پیش مردان پاک و کسانی که سالها احادیث و روایات ائمه را می خوانند، اخلاق آنان را می دانند و می فهمند چونکه در حوزه زندگی می کنند و چه محیطی!! آنگاه یکی از آن محیط و پروردۀ آنجا بیرون می آید و نه یکی که آنجا خورشیدی می باشد که به اطراف خود پرتو افشانی کند...» ادامه وصیت نامه این شهید والامقام را در نوید شاهد بخوانید.
111111
 

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید محمدرضا آل عبدی یکم مهر 1340، در شهرستان دزفول به دنيا آمد. پدرش علي، كشاورز بود و مادرش زهراسلطان نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته انساني درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. پانزدهم آذر 1361، با سمت بي سيم چي در ابوغريب توسط نيروهاي عراقي بر اثر انفجار مين و اصابت تركش آن به پاها، شهيد شد. مزار وي در زادگاهش قرار دارد.

متن وصيت‌ نامه‌ شهید محمدرضا آل عبدی:

در یکی از نوشته هایش که ظاهراً به هنگام شنیدن خبر شهادت یکی از همرزمانش این گونه وصیت می کند: «چه انسانهای پر ارزشی را از دست می دهیم، اگر بخواهیم مقایسه کنیم و آمار را در کنار سایر آدمها قرار دهیم آن وقت به عظمت و بزرگی مقام این انسانهای خدایی پی می بریم مثلاً مقایسه کنید جوانی را که در یک کشور فاسد اروپایی زندگی می کند با جوان ایرانی، در اینجا جوان زاده می شود، پرودۀ پدر و مادری خداپرست، در مسجد با دوستان پاک درس اخلاق می آموزد.

راه انتخاب می کند، چه راهی؟ از کتاب خدا پیدا می کند. معلم روحانی درسش می دهد. آن روحانی که پیش مردان پاک و کسانی که سالها احادیث و روایات ائمه را می خوانند، اخلاق آنان را می دانند و می فهمند چونکه در حوزه زندگی می کنند و چه محیطی!! آنگاه یکی از آن محیط و پروردۀ آنجا بیرون می آید و نه یکی که آنجا خورشیدی می باشد که به اطراف خود پرتو افشانی کند.

گرمای ایمان به اطراف خود بخشد و جوانی که در زیر این گرمای نوازشگر و محیط پر نور زندگی می کند یک  طرف او مسجد که صدای دلنواز قرآن بگوش می رسد و مدرسه هرگاه تعطیل می شود و خیابانها را می بینی پر از انسانها و جوانها، پسرانشان را نگاه کن هر کدامشان را بنگری او را قبلاً دیده ای. در خیابان، مقابل تانکها، مشت گره کرده با فریاد مرگ بر طاغوت و در مسجد نیز او را دیده ای سر بر سجده، زاری به پیشگاه خدای مقتدر، ناله می کرد حقیقتاً که اینان نعمتند برای ما، و وای بر ما اگر قدرشان را ندانیم و از وجودشان بهره نگیریم.»

محمدرضا آل عبدي

 

 

 

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده