آخرین خواسته شهید «ظاهری» از پدر و مادرش؛
همزمان با سالروز شهادت «محمدعلی ظاهری» در وصیت‌نامه این شهید بزرگوار می‌خوانیم: «پدر و مادرم! موقعی که خبر شهادت مرا برایتان آوردند، همان طوری که امام خمینی(ره) فرزندش را از دست داد و نگریست، شما هم نگریید، خود سلاح به دست گیرید، از اسلام و مکتب خود دفاع کنید و ثابت کنید مسلمان و پیرو حسین (ع) هستید ...»

از خبر شهادتم گریه نکنید بلکه از اسلام دفاع کنید

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید محمدعلی ظاهری، چهارم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۱ در روستای کش‌آباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش الیاس، کارگر کارخانه بود و مادرش نجیمه‌خاتون نام داشت و تا سوم متوسطه درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، شانزدهم بهمن ماه سال ۱۳۵۹ در میمک توسط نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت گلوله به قلب شهید شد و مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین واقع است.

متن وصیت‌نامه شهید محمدعلی ظاهری:

این دنیا را مانند یک قفس احساس کردم و تصمیم گرفتم در ماه مبارک رمضان، خودم را از این قفس نجات دهم و آزاد گردانم و به هر سو که می‌خواهم همانند یک کبوتر به پرواز درآیم؛ اما دیدم برای نگاه داشتنم در این قفس، دام‌ها و توطئه‌ها ریخته‌اند که یک سری از آنها، وابستگی‌های انسان به این دنیا است که نامش را دام گذاشتم.

وقتی به امام نگاه کردم و دیدم چگونه دل از این قفس بُریده و می‌گوید: من خدمتگزار شما هستم، با کمی اندیشه قیدِ همه وابستگی‌ها را زدم و به تاریخ و به رهبرانم نگاه کردم؛ به علی (ع) و به حسین (ع) ... دیدم که چگونه و از چه راهی از این قفس گریختند؛ لذا به تکاپو و جنب و جوش درآمدم.

دنیا که همان قفس باشد؛ اما قرآن و نهج البلاغه را یافتم که به من گفتند: اگر می‌خواهی از قفسِ دنیا بگریزی و به پرواز درآیی، باید راه حسین (ع) و علی (ع) را که همانا مرگ سرخ است، بپذیری! پذیرفتم و قبول کردم و کلید آزادی خودم را که همانا شهادت باشد، پیدا کردم که با شهادتم چنان این قفس و قفس‌نشینانش را به لرزه در خواهم آورد که به خود آیند و قید وابستگی‌های دنیا و این قفس را بزنند و این قفس را که همانا دنیا باشد، با مرگ سُرخم همانند موم نرم می‌کنم و آنگاه به آرزویم می‌رسم و به پرواز در خواهم آمد.

به دشمنم (ابرقدرت‌ها) بگو که «ظاهری» از قول رهبرش حسین (ع) می‌گوید: گلوله‌های ما شما را به جهنم و گلوله‌های شما ما را به بهشت می‌رساند. به سفیر گلوله‌های دشمن بگو: بیا منم که سینه خودم را سپر کردم تا راه حسین بن علی (ع) و امام خودم خمینی را ادامه دَهَم.

پدر و مادرم! موقعی که خبر مرگ مرا برایتان آوردند، از شما راضی نیستم برایم گریه کنید؛ بلکه دوست دارم بگویید: «انا لله و انا الیه راجعون». ما همه مانند گناهکاران، در درگاهِ خدا مجرم و مسئولیم.

امید آن دارم که خدا گناهان همه ما را ببخشد و همان طوری که امام فرزندش را از دست داد و نگریست، شما هم نگریید، خودسلاح به دست گیرید، از اسلام و مکتب خود دفاع کنید و ثابت کنید مسلمان و پیرو حسین (ع) هستید.

آنقدر بجنگید تا به قول قرآن، مستضعفان زمین را وارثان زمین کنید و در پیشگاه خدا و ائمه روسفید گردید. همیشه کلمه «لا» را در مقابل ظلم به کار گیرید.

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده