تا 20مرداد؛
شنبه, ۰۸ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۷:۱۵
معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان البرز از برگزاری دومین مسابقه خاطره‌نویسی آزادگان البرزی با جوایز ارزنده خبرداد.

دومین فراخوان جمع آوری خاطرا آزادگان برگزار می‎شود

به گزارش نوید شاهد البرز؛ امیرحسین دانش‌کهن مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان البرز از برگزاری دومین فراخوان جمع آوری خاطرات دوران اسارت آزادگان استان البرز خبر داد.
امیرحسین دانش‌کهن با بیان اینکه خاطرات دوران اسارت آزادگان سرشار از روحیه مقاومت و ایثاراست، بیان کرد: بنیاد شهید و امور ایثارگران با هدف نشر و بهره برداری محتوایی در نظر دارد خاطرات دوران اسارت آزادگان عزیز را باموضوع های لحظات اسارت، روزهای اسارت، بازگشت به میهن، با مضامین حماسی، معنوی، طنز و ... با مشخصاتی که در ادامه بیان می شود را جمع آوری کند در این راستا مسابقه ای هم برنامه ریزی شده است که آزادگان می‌توانند از طریق واتس آپ این خاطرات را برای معاونت فرهنگی بنیادشهید و امور ایثارگران استان البرز ارسال کنید.

دومین فراخوانِ جمع آوری خاطرات آزادگان به مسابقه گذاشته‌‌شد

دانش کهن با تاکید بر سادگی و سلیس بودن متن خاطرات ارسالی مشخصات خاطرات ارسالی را در دو قالب متن و ویدئو چنین بیان کرد: علاقه‌مندان به شرکت در این فراخوان باید توجه داشته باشند که خاطرات با بیانی ساده و روان و در حد امکان با ایجاز و توصیف و همچنین فضاسازی مناسب با ذکر دقیق تاریخ، مکان و نام اشخاص موجود در خاطره نوشته شود. 

وی همچنین با اینکه این مسابقه از هشتم تا بیستم مرداد ماه فرصت دارد، یادآور شد شرکت کنندگان در این مسابقه دقت داشته باشند که مشخصات فایل‌های ارسالی در قالب  pdf - word با قلم B nazanin و فونت 14 و مشخصات فایل صوتی و تصویری با فرمت mp4 و تنظیمات موبایلی با حجم کمتر از ۸۰ مگابایت همچنین با مشخصات کامل راوی؛ نام و نام خانوادگی و شماره تماس که در انتهای ویدئو به معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران مناطق و شهرستان های این استان به صورت حضوری رجوع و همچنین از طریق شماره  09233278198 در پیام رسان های واتس آپ و تلگرام هم قابل ارسال است.

لازم به ذکر است که به 5 برگزیده این خاطرات امکان سفر مشهد مقدس با خانواده با رعایت پروتکل های بهداشتی در شرایط شیوع کرونا اهداء می‌شود و اعلام نتایج و اعلام اسامی برندگان در روز 26 مرداد ماه سال جاری سالگرد بازگشت اسرا به میهن خواهد بود.

همچنین مجموعه این خاطرات در بانک اختصاصی خاطرات آزادگان محفوظ و پس از تکمیل با نام آزاده سرافراز به چاپ خواهد رسید و همچنین خاطرات و سوژه های نو در اختیار فیلم‌سازان و هنرمندان قرار خواهد گرفت.

 

انتهای پیام/

برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۲
سید جلیل جلیلی لله لو
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۸
0
1
سلام و عرض ادب دارم خدمت دست اندرکاران عزیز و بزرگوار.* یک خاطره کوتاه و اثر گذار .*.در سال ۱۳۶۲ عملیات خیبر منطقه عملیاتی دجله و فرات .بنده اعزامی از استان آذربایجان شرقی شهرستان میانه بخش کاغذکنان روستای لله لو میباشم .که عضو لشکر ۳۱عاشورا گردان خط شکن حضرت ابوالفضل العباس ع بعد از خط شکنی و تک دشمن به همراه یکی از برادران بسیجی پشت خاکریز در حین جنگ و تیراندازی بودیم که یکی از برادران به هر نفری یک کمپوت زرد آلو دادند در حالی که زیر آتشبار سنگین دشمن بودیم و خط آتش امکان عقب نشینی هم نمی داد . من کمپوت زرد آلوی خودم رو باز کردم و خوردم این کمپوت زرد آلو بقدری خوشمزه و گوار و شیرین بود انگار از طرف خداوند و بهشت برای رزمندگان ارسال شده بود بنده چون نتوانستم جلوی نفس خودم رو سد کنم و از همسنگر عزیزم تقاضا کردم اگر امکان دارد کمپوت زرد آلوی خودت بده به من بخورم و ایشان بدون هیچگونه معطلی در حالی که ایشان هم مثل بنده خسته و درمانده شده بود سهم خود را با گشاده رویی دو دستی هدیه خود را به بنده تقدیم کردند * در همین حین از ناحیه دشمن توپی شلیک شد و این دوست رزمنده و بخشنده و عزیز همسنگرم رو شهید کردند و با چشمان گریان آن کمپوت را گذاشتم جیبش و خواهش کردم آن را نگهدارد در بهشت بهم تقدیم کند..

با این خاطره کوتاه و اثر گذار خواستم عرض کنم رزمندگان چگونه از حق خود می گذشتند و بخشش میکردند و چگونه ایثار میکردند .
علی ز
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۶/۳۰
0
0
درودبیکران برشهدای عزیز وکلیه یادگاران دفاع مقدس منم خاطراتی شیرین از روزهای سخت اسارت داشتم متاسفانه دیرمتوجه شدم، بویژه خاطره یک خواب که بشارت آزادی بهمون داد....چندروزی بسختی بیمارودچارضعف بودم درآسایشگاه که جای خواب خیلی تنگ بودحال خیلی بدی داشتم حتی بدون کمک دوستان قادربه ایستادن نبودم،شایدبعدازامتحان کردن آمپولهایی بود که...خیلی خسته بودم باخودم گفتم الان مسوولان ایران آیا از رنج اسرا خبردارند؟آیا میدانندماهابویژه مفقودین اردوگاههای مخفی چه شکنجه ورنجی داریم؟...خوابدیدم حضرت امام ره روی صندلی فلزی مستشفی کوچک اردوگاه که اطاقی حدود پانزده متربا شش تخت کهنه بود نشسته و منم سرم روی پای ایشان بود دست نوازش بسرم میکشید من با گریه و ناراحتی میگفتم حضرت اقا ببینید اینهمه نوجوان وجوان عزیز باچه سختی وظلم زندگی میکنند نه آب تمیز ونه غذای کافی هرروز کابل و ....که ایشان فرمودند من بیادشماهستم من غصه میخورم شماها اینطورعذاب میدهند امام ازهمه چیزخبرداشت، فرمودبه اسمان نگاه کن...دیدم دوتا ماه رد شد چندستاره رد شدند، یهو هواروشن شد جاده ای روبرویم بود فرشی پهن شده بود، یک جفت پوتین نو تمیز برایم گذاشته بودند و به جاده زدم.... شایدحدود دوماه وچند روز گذشت جرات نداشتم به بچه هابگم امام آمده بود اردوگاه....لباس کهنه وپوسیره مون رو تکه تکه وبرای تبرک میبردند، ...حوالی ساعت دو نیمه شب چندخانم وآقا درحالیکه نظامیان عراقی چندمیزوصندلی ودفترودستک داشتندواردمحوطه اردوگاه شدند ،اول گفتیم آمدند خلاصمون کنند با آمپول یا موادشیمیایی، خوشحال بودیم که رنج وسختی تمام وشهیدمیشویم.. هواروشن شد که نوبت اطاق ماشد وشخصی واردشد وگفت ما ماموران صلیب سرخ بین المللی هستیم برای آزادی شماها آمدیم و....آمدیم اما جای امام خالی بود...یادامام شهدا جاودان
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده