شهیدی که به «پدر توابین» شهرت یافت
به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ، شهید «محمد کچویی» در مردادماه سال ۱۳۲۹ در قم متولد شد پدرش رمضان، پلیس بود و مادرش،معصومه نام داشت.وی بعد از پایان کلاس اول دبستان به همراه خانواده به تهران آمد و تا کلاس ششم دبستان درس خواند و به دلیل وضعیت ضعیف اقتصادی خانواده، ترک تحصیل کرد و در یک کارگاه صحافی در بازار بزرگ تهران مشغول شاگردی شد.
رفت و آمد شهید کچویی به بازار تهران موجب آشنایی پیوستن وی به حزب موتلفه اسلامی شد و به دلیل نقش داشتن در فعالیتهای ضد پهلوی در تاریخ بیست وچهارم تیرماه ۱۳۵۱ دستگیر و به یک سال حبس محکوم شد.وی پس از آزادی مجددا به دلیل فعالیتهای سیاسی مخفی و ارتباط با مبارزان انقلاب بار دیگر از سوی ماموران ساواک دستگیر و این بار به حبس ابد محکوم شد. اما این حبس در پی فشار کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد برای آزادی زندانیان سیاسی، دوام چندانی پیدا نکرد و شهید کچویی در تاریخ خردادماه ۱۳۵۶ مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل کمیته استقبال از امام خمینی (ره)، شهید کچویی مسئول ستاد استقبال ناحیه ۱۰ تهران شد و سپس مسئولیت انتظامات مدرسه رفاه، محل اسکان چند روزه امام خمینی (ره) را برعهده گرفت.وی از اواخر بهمن ماه ۱۳۵۷ به واسطه آشنایی با شهید لاجوردی به دادستانی انقلاب تهران که در زندان قصر مستقر بود رفت و تا تیرماه ۱۳۵۸ محاکمه زندانیان سازمان منافقین و گروهک تروریستی فرقان و رژیم پهلوی را انجام داد.
شهید کچویی در تیرماه ۱۳۵۸ به ریاست زندان اوین منصوب شد و بیش از دو سال اداره این زندان را بر عهده گرفت.
او که به دلیل رفتار مناسب و منطقی با زندانیان، موجب هدایت بسیاری از آنان شده و به «پدر توابین» مشهور شده بود، همیشه مورد کینه و غضب ضد انقلاب بود و به تهمتهای عجیبی چون شکنجهگری متهم میشد.
در تیرماه ۱۳۶۰ و پس از انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی تعدادی از هواداران و اعضاء منافقین در زندان با شنیدن این خبر شروع به خواندن سرود و پایکوبی کردند و جو زندان را ملتهب کرده و به هم ریختند.
طبق طراحی قبلی قرار بود در روز هشت تیر و پس از آشوب کاظم افجهای از اعضای نفوذی سازمان منافقین در میان پاسداران زندان اوین با استفاده از فرصت شهید لاجوردی و دیگر اعضای دادستانی را ترور کند.
پس از این شورش آیتالله گیلانی رئیس دادگاههای انقلاب اسلامی و شهید لاجوردی دادستان انقلاب برای کنترل اوضاع، اعضای گروهک منافقین را به محوطه زندان اوین آوردند تا در خصوص جرمشان تصمیم گیری کنند.
در این هنگام ناگهان کاظم افجهای از موقعیت خود در میان نگهبانان زندان استفاده کرد و با استفاده از اسلحهای که از نگهبانان زندان گرفته بود به سمت آیتالله گیلانی و شهید لاجوردی خیز برداشت تا آنان را ترور کند، اما محمد کچویی به سمت او دوید و افجهای با سلاح کمری که در دست داشت چند گلوله به کتف و سرِ رییس زندان اوین شلیک کرد و او را به شهادت رساند.
پس از این ترور کاظم افجهای دستگیر و به یکی از طبقات زندان اوین منتقل شد و در جریان بازجویی به بهانه تشنه بودن، آب طلب کرد و پس از نوشیدن آب از فرصت به وجود آمده استفاده کرد و با بالا رفتن از پلههای ساختمان سه طبقه زندان اوین خود را از پنجره طبقه سوم زندان با سر به پایین پرتاب و خودکشی کرد.
با شهادت محمد کچویی و خودکشی کاظم افجهای، عوامل زندان اوین به رابطه محمدرضا سعادتی و کاظم افجهای پی بردند و سعادتی را که قبلتر توسط آیتالله موسوی تبریزی به ۱۰ سال زندان محکوم شده بود را با دیگر محاکمه و این بار اعدام کردند.
شهید لاجوردی: یک روز محمد با یکی از منافقین برخوردی داشت، خب محمد سرپرست زندان بود و در مقابل او، یک زندانی قرار داشت. وقتی نصیحتش میکرد که وضع زندان را به هم نریزید و مقررات را رعایت کنید، او با گستاخی هرچه تمام آب دهان به صورت محمد انداخت. محمد هم با آقایی هرچه تمامتر تف را از صورت خود پاک کرد و به او گفت: «این برخورد شما یک برخورد انسانی نیست» و در همین حد بسنده کرد. با اینکه خب حاکم بود و قدرت داشت و میتوانست هر نوع عکس العملی نشان دهد، ولی عکس العمل او در همین یک جمله خلاصه شد و کوچکترین واکنشی نسبت به آن زندانی نشان نداد.
شهید «محمد کچویی» هشتم تیرماه 1360، در زندان اوین بر اثر اصابت گلوله گروهک منافقین شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران قطعه 24 واقع است.