شهیدان رفتند... نوبت شماست!
به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید حسین زارع زاده در ۲۴ خرداد ۱۳۴۸ در خانوادهای متدین در کرج دیده به جهان گشود. پس از اتمام تحصیلات دوره راهنمایی، با شروع جنگ تحمیلی، به عنوان بسیجی داوطلب شد و به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام گردید. این شهید بزرگوار سرانجام در ۱۹ دی ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی شلمچه و در جریان مأموریتی خطیر، در سن ۱۷ سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر پاک این نوجوان شهید در گلزار شهدای چهارصد دستگاه کرج به خاک سپرده شده است.
آنچه در ادامه میخوانید متن وصیتنامه شهید «حسین زارعزاده» است.
بسم الله الرحمن الرحیم
«إِنَّ اللَّـهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیقْتُلُونَ وَیقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا» (سوره توبه، آیه ۱۱۱)
با سلام و درود گرم و خالصانه به پیشگاه اعظم حضرت بقیةالله الاعظم - روحی و ارواحنا له الفدا - و نایب برحق و بزرگوارش، درهمکوبنده کاخهای ظلم و ستم، این یاور محرومان و امید مستضعفان، حضرت امام خمینی - مدظله العالی - و با سلام و درود بیکران به تمامی بسیجیان، این طلایهداران نهضت حسینی و یار یکدلان رهبری خمینی، و تمامی شهدای از صدر اسلام تاکنون، از عاشورای حسینی تا انقلاب خمینی؛ این پیشتازان عرصه پیکار و رهروان خونین حسین.
خدایا تو را شکر میکنم که توانستم در جبهههای حق علیه باطل با سپاه پیروزمندانه محمد (ص) باشم و از جهادگران در راه تو باشم و توانستم راهی را که سالار شهیدان آقا ابا عبدالله الحسین رفت، من هم بروم.
بارالها! معبودا! تو را شکر میکنم که در این برهه از زمان توانستم از مکتب سرخ حسینی دفاع نمایم و رهبرم خمینی را تنها نگذاشتم و تو را شکر میگویم که این لیاقت را به من دادی تا در روز قیامت در حضور شهدا روسفید باشم.
پروردگارا! تو را شکر میکنم که با اینهمه کولهبار گناهم توانستم در راه تو جهاد کنم و از کوله بار گناهی که بر پشت داشتم، سبکتر کنم.
بارالها! از تو میخواهم هماکنون که آغاز به نوشتن کردهام، تمام و کمال و هرآنچه که هست، بنویسم و تمام چیزهایی که مینویسم، از روی عقل باشد نه احساس، و این وصیتنامه یعنی آخرین یادگاری از مسافر دنیا (کربلا) یعنی خداحافظی با اهل دنیا؛ یعنی آخرین وداع با عالمیان؛ یعنی نزدیک شدن به برداشت محصول؛ و من وصیت مینویسم که حساب و کتابم را با اهل دنیا تسویه کنم.
در اینجا چند کلامی با شما سخن آغاز میکنم. لحظات آخر که قلم به دست گرفتهام، شاید آخرین قلمی باشد که ورق سیاه میکند، باقی و سخنانی را که از سالها پیش در دلم جا مانده بود، به میان میآورم.
خدمت خانواده عزیزم سلام گرمی عرض میکنم. امیدوارم که سلام گرم مرا از صمیم قلب پذیرا باشید، و امیدوارم که در زیر سایه آقا امام زمان (عج)، مهدی موعود، موفق و مؤید باشید و خداوند شما را جزء صابران درگاهش قرار دهد.
خانواده عزیزم من با توجه به موقعیت حساس انقلاب و با توجه به رهنمودهای امام امت، به جهاد مقدس در راه خدا پرداختم. خدا را شکر میکنم و اگر این لیاقت را داشتم و شهید شدم، از شما میخواهم که در مرگ من گریه نکنید و جامه سیاه مپوشید و اگر خواستید گریه کنید، به یاد مظلومیت آقا ابا عبدالله الحسین (ع) گریه کنید؛ چراکه کشته شدن در راه خدا افتخار است که مولای متقیان، علی (ع) هم از خداوند طلب چنین مرگی را میکردند.
پدر عزیزم، اگر نتوانستم در طول زندگیام زحمات زیاد شما را جبران کنم و شما را اذیت و آزاری کردهام، واقعاً مرا ببخشید و حلال نمایید.
برادران و خواهران گرامیام، میدانم که من برای شما برادر خوبی نبودهام و همیشه شما را اذیت میکردهام، از شما واقعاً میخواهم مرا ببخشید و حلال نمایید، و از خداوند متعال میخواهم که به شما اجری و صبری عظیم عنایت بفرماید و نیز شما مصداق این آیه شریفه «إنّ اللّـه یحِـبُّ الصَّابِریـن» باشید که به درستی که خداوند صابران را دوست دارد؛ و از شما میخواهم که راه شهدا را ادامه دهید که شهدای عزیز اسلام به مسئولیت شرعی و انسانی خود عمل کردهاند و با نثار خونشان انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندهاند و حال نوبت ماست که راه مقدس آنها را ادامه دهیم و به مسئولیتی که هر یک از آنها بر گردن ما گذاشتهاند، عمل کنیم و نگذاریم خونشان پایمال شود و آن هم نه با شعار، بلکه با عمل و نثار جان و مال خویش؛ و این را هم بگویم که ما برای اینکه پایههای اصلی جمهوری اسلامی عزیز را که سرآغاز حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) است، محکم نماییم و جوابگوی خونهای شهدا باشیم، باید از مال و جان خویش بگذریم و مبادا به مادیات دنیایی دل ببندیم! و باید با منکرات مبارزه کنیم و باید راه تمامی شهدای عزیز را ادامه دهیم؛ و از شما خواهرانم میخواهم که همچون زینب کبری (س) همانند کوهی استوار صبر نمایید و فرزندانتان را برای اسلام تربیت کنید و اسلام را که دین جهانی است، در همه مقاطع یاری نمایید و همیشه به یاد داشته باشید که «اَلأِسْلامُ یَعْلُو وَلا یُعْلَی عَلَیْهِ»؛ اسلام برتر از هرچیز و هیچچیز برتر از اسلام نیست و نگذارید که خونهای شهدا پایمال شود.
چند کلامی با رزمندگان و سربازان آقا امام زمان (عج): ای پاسداران و بسیجیان، اکنون ملت ایران سر دوراهی عزت یا ذلت قرار گرفته است، پس اگر خواهان عزت خویش و ذلت ستمگران و جنایتکاران هستید، دیگر وقت تنگ است و اگر جنگی بود، کار جنگ را یکسره کنید و بیش از این، فرصت به دشمن ندهید که سخت ضربه خوردهاند و نفسهای آخر را میکشند، که خداوند نیز شما را یاری میکند و میفرماید: «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ ینصُرکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ» شما که امروز پرچم «لا اله الا الله» را در دست گرفتهاید و جان برکف، در جبهههای نبرد حق علیه باطل از اسلام و قرآن دفاع میکنید. بدانید که اگر خدا را مدنظر خود قرار دهید، که دادهاید، خداوند با نصرت غیبی خود شما را پیروز خواهد کرد و به دست شما انتقامی سخت از آنها خواهد گرفت و شما برای انجام وظیفه شرعی و پاسخ به ندای نایب امام زمان (عج) بجنگید تا هم پیروز شوید و هم بالاترین پاداش اخروی را کسب نمایید. که امیرالمؤمنان میفرماید: «اِنّ الجهاد بابٌ مِن أبواب الجنة فتحه الله لخاصة أولیائه» به درستی که جهاد دری است از درهای بهشت که فقط به روی بندگان خاص خدا باز میشود. پس بیاییم ما هم جزء بندگان خاص خدا شویم تا درهای لطف خدا به رویمان گشوده شود.
در پایان، از شما میخواهم که مقداری بدهکاریای که به خدا دارم که مدت ۲۰ روزه است بپردازید و مقدار ۷ هزار تومان پول در کمدم است که اختیارش در دست پدرم میباشد.
درضمن، ۱۰۰ تومان به سپاه کرج بدهکارم و دیگر از تمامی دوستان و آشنایان طلب مغفرت و حلالیت مینمایم.
دیگر عرضی ندارم. خدا نگهدار همگی.
به امید زیارت کربلای حسین و نجف اشرف و قدس عزیز و به امید آزادی اسرا و پیداشدن مفقودین.
نباید بگذاریم خون شهدا پایمال شود؛ البته با عمل، نه با شعار.
خواهران و برادران عزیزم، بنده حقیر حسین زارع زاده
۶۵/۹/۳
انتهای پیام/