شهيد" اميرى‌كيا" در وصیت نامه خود نوشت:
امروز ایران ما کربلای حسین است،شما را به خدا چشمهايتان را باز كنيد،كمى به خود آیید و اين را بفهميد كه دشمن ما ديگر دشمن خفته هفت سال پيش نيست. خلوص و معنويت ما خلوص هفت سال پيش نيست و متاسفانه اگر به خود نيایيم و حواسمان را جمع نكنيم ضربه‌اى به ما مى‌خورد، كه جبرانش غير ممكن است!

به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید محمد اميری کيــا، نهم فروردین 1350 ، در شهرســتان تهران چشم به جهان گشود. پدرش حســین، گرمابه دار بــود و مادرش زهرا نام داشــت. به فراگیری علوم دینی و حوزوی پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سوم مرداد 1367، با سمت امدادگر در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به پیشانی، شهید شد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.

متن وصیت نامه:

بار الها تو را شكر مى‌گويم كه به من توفيق مسلمان بودن، داشتن پدر و مادرى شايسته، خواهرى زينب گونه، دوستانى لايق و «امام» و رهبرى هادى را دادى و مرا در زمانه ‌اى به اين دنياى فانى آوردى، كه دو اجتماع گوناگون را درك كنم و قدر اسلام و جامعه اسلامى را دانستم.

حب اهل بیت

بار خدايا، تو را سپاس مى‌گويم كه حب اهل بيت عليهم السلام را در دلم نهادى و به من فهماندى كه در برابر برخورد با مصائب چگونه بايد رفتار كنم. در زمانى، هچون شير، مانند مولا على بن ابى طالب عليه السلام، بر صف نهروانيان زمان و در زمانى هم بر صف معاويه صفتان سست بنياد زنم. خدايا، تو را سپاس مى‌گويم كه در درك زندگى ائمه عليهم السلام مرا يارى كردى و به من اين قدرت را دادى كه بفهمم چرا صديقه كبرى، «حضرت زهرا سلام الله عيلها»، مدتى مثل مردان دلير عرصه پيكار با عمر صفتان جنگيد و مدتى آنقدر خاموش ماند و مظلوم، كه داغ ندانستنِ حرم مطهر ايشان هنوز بر سينه‌هاى ما شيعيان سنگينى مى‌كند.

سخنی با شیعیان

حال اى مسلمانان،آيا اين همه مصائبى كه شيعه در طول اين مدت كشيده و بيشتر بار اين مصائب بر روى دوش معصومين ما بوده است، آيا واقعا جاى آن است كه نداى «هل من ناصر ينصرنى امام عزيزمان»را  لبيك نگوييم و اسلام را يارى نكنيم؟ وقتى ايشان مى‌گويند حسينيان آماده باشيد امروز ايران كربلاست،باز جاى آن دارد مثل اعراب زمان حضرت رسول، خانه و فرزند و همسر و ديگر مسائل را بهانه كنيم؟ شما را به خدا كمى چشمهايتان را باز كنيد و بر اين وجب به وجب خاك مملكت اسلاميمان كه براى نجاتش از دست استعمارگران بی فرهنگى كه از حرف هاى به اصطلاح پروپا قرصشان، دين افيون جامعه است، مى‌باشد، واى به حال حرفهاى معموليشان. نظاره كنيد و كمى به خود آئيد و اين را بفهميد كه دشمن ما ديگر دشمن خفته هفت سال پيش نيست. خلوص و معنويت ما خلوص هفت سال پيش نيست و متاسفانه اگر به خود نيائيم و حواسمان را جمع نكنيم ضربه‌اى به ما مى‌خورد، كه جبرانش براى ما غير ممكن است و در آن زمان بايد آماده باشيم. همانطور كه ما كوفيان را لعن و نفرين مى‌كنيم،آيندگان نيز ما را لعن و نفرين مى‌كنند. شما را به خدا كمى چشمهايتان را باز كنيد و اين را درك كنيد كه اگر خدا بخواهد دينش را حفظ كند، برايش هيچ كارى ندارد؛ ولى حال كه بر ما منت نهاده و اين ماموريت خطير را بر عهده ما گذاشته، قدر بدانيم و باز آن را به سلامت به مقصد برسانيم تا در آن دنيا در محضر خدا و ائمه اطهار سرافكنده نباشيم. در آخر مطلبى كه بايد بيان كرد اين است كه، در مسائل اجتماعى و سياسى حتما شركت كنيد. زيرا همان طور كه دشمن در كمين است، تبليغات آن نيز در كمين اعمال شما نشسته و تك تك اعمالتان را زير سئوال مى‌برد و به اسلام ضربه مى‌زند. اين را بدانيد اگر ديديد جنگ و ديگر مسائل موفقيتتان كم شد، علت كم توجهى شما به بيانات امام عزيزمان است و نه غير.

کلامی با خانواده

در آخر از مادر و خواهر گراميم مى‌خواهم كه در فراق من گريه نكنند، بلكه مادرم به داغ «حضرت ليلى (س) » در دورى على اكبر (ع) گريه كند و خواهرم به داغ حضرت زينب (س) در فراق امام حسين (ع) گريه كند؛ زيرا مصائب و سختي هاى واقعى را آنان كشيدند كه در يك روز تمام خانواده و جوانانشان به ملكوت اعلى پيوستند.

از دوستان و آشنايان مى‌خواهم هر چيز از من ديدند و هر دينى به گردنم دارند يا حلال كنند و يا طلب دين كنند.

در آخر مهمترين وصيتم اين است كه مرا در كنار شهيد سيدامير ساداتيان دفن كنيد. اگر امكانش نبود كه انشاالله هست در كنار شهيد كربلائى و اگر نه كنار شهيد احمدى و در غير اين صورت مخيريد.

والسلام

نهم خرداد 1367

محمد اميرى‌كيا

منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده