زندگی نامه شهید "خسرو ابراهیمی" به نقل از خانواده ایشان
یکی از دوستان شهید می گوید: زمانی که خبر حمله منافقین و صدامیان رسید، خسرو داوطلب شد و من گفتم جای خطرناکی است و شاید بازگشتی نباشد، خسرو گفته بود اگر ما نرویم پس چه کسی از اسلام و ایران دفاع کند؟ اکنون وقت عمل است. این از جوانمردی به دور است.

به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید خســرو ابراهيمی، سیزدهم خرداد 1346 ، در شهرســتان تهران چشم به جهان گشود. پدرش خانعلي، کارگر بود و مادرش ســکینه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایــی درس خواند. به عنوان ســرباز ارتش در جبهه حضور یافت. پنجم مرداد 1367 ، در اسلام آباد غرب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش شهید شد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.

خسرو ابراهیمی در خانواده ای مذهبی و کارگر در تهران چشم به جهان گشود و دوران کودکی را مانند هر بچه دیگری سپری کرد. تا سن یازده سالگی که مبارزات ملت ایران علیه رژیم منحوس پهلوی شدت گرفت، او نیز مانند هر ایرانی در تظاهرات علیه رژیم شرکت می کرد و این مبارزات تا بیست و دوم بهمن سال 1357 ادامه داشت، که تلاش ملت ایران به رهبری امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی به ضد طاغوت و ظلم به بار نشست.

در روزهای بیست و یک و بیست و دوم بهمن سال 1357، زمانی که امام دستور دادند همه از خانه ها بیرون بیایند که حکومت نظامی را بشکنند او نیز با سن کمی که داشت، از رهبر خویش اطاعت کرد. در اوایل پیروزی، مردم مسلمان ایران خود نظم و انضباط و امنیت شهرها را به عهده داشتند. او نیز در این کارها شرکت فعال داشت؛ تا اینکه در سال 59 حمله رژیم بعث عراق به کشور اسلامی آغاز شد. او نیز مانند دیگر مردم هوای جبهه رفتن نمود، ولی بنابر سن کمش اجازه این کار را به او ندادند.

در سالهای بعد نیز چون برادر بزرگش در جبهه حق علیه باطل حضور داشت و فقط دو برادر بودند، او را از رفتن به جبهه باز داشتند؛ تا نوبت وظیفه میهن خویش فرا رسید. ابتدا مدتی را در تبریز و بعد مدتی به عنوان ماموریت داوطلبانه در مطنقه بانه ، سردشت خدمت کرد. تا اینکه در سال 1367 در زمانی که منافقین کوردل به همراه بعثیون کافر قصد ضربه زدن به انقلاب را داشتند، مانند دیگر هم رزمانش ایستادن، تماشا کردن را جایز ندانست و داوطلبانه عازم خط مقدم جبهه شد.

یکی از دوستانش می گوید: زمانی که خبر حمله منافقین و صدامیان رسید، خسرو داوطلب شد و من گفتم جای خطرناکی است و شاید بازگشتی نباشد، خسرو گفته بود اگر ما نرویم پس چه کسی از اسلام و ایران دفاع کند؟ اکنون وقت عمل است. این از جوانمردی به دور است.

کی از همسایگان مان به قصد کار، به محل شهادت خسرو، ماموریت رفته بود؛ می گفت با دوستانش که در آنجا بودند صحبت کردم. گفتم شما باعث شدید خسرو به جبهه برود. آنها گفته بودند که نه، خسرو خود داوطلب شد و بیشتر از هر کسی اصرار داشت که به خط مقدم اعزام شود. تا اینکه در اسلام آباد غرب، پنجم مرداد 1367 در عملیات مرصاد به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده