مناجات نامه خواندنی شهید والامقام مرتضی سلمان طرقی
مناجات نامه:
خدایا تو را شکر میکنم به لفظ و زبان که مرا مسلمان آفریدی، خدایا تو را شکر میکنم به اینکه مرا شیعه آفریدی، رهبرم را امام خمینی قرار دادی خدایا تو را شکر میکنم از این که مرا در این زمان آفریدی و من انتخاب شدم برای جنگ با دشمن کافر، خدایا تو را به لفاظ و زبان شکر میکنم که من را پیغام آور اسلام در این مکان قرار دادی. هرچند که این حقیر لایق آن نیستم خدایا این حقیر نمیدانم و نمیتوانم که با جان و دل و اعمال شکر تو را بکنم فقط میدانم که باید شکر کنم.
خدایا قرآن را آنچنان به من بیاموز که بدانم و آگاه باشم که نمیتوان نمونه آن را آورد، خدایا بگذار آنقدر به قرآنت آشنا شوم که بدانم چرا نمیشود نمونه آن را آورد.
من از سلاح خوشم نمیآید به خاطر اینکه آدم میکشد من از سلاح به خاطر این خوشم میآید که دشمن از آن خوشش میآید.
خدایا خداوندا وای به حال کسی که حکمش حکم تو نباشد و به دلیل حکم و قانون خوی شکسی را بکشد خدایا مرا یاری کن که هرکس را که میکشم حکم تو باشد و طبق قانون تو نه حکم من و قانون من زیرا قانون من کامل نیست و حکم من عادل نیست و قضاوتم اگه به منطقی باشد که منطق الهی نباشد ناقص است. خدایا مرا به حکم عدالت آشنا ساز و حکم حاکم به زمینت را به من شناسان.
ای خوشا به حال آن کسانیکه دانستند که چرا شیهید میشوند و آن لحظه مگر هیچ گونه شکی وجود هدف نداشته واز خط شروع تا پایان در گامهای خویش استوارتر و پابرجا تر حرکت میکردند.
ای خوشا به حال آن کسانیکه از همان اول هدف را شناختند و در راه رسیدن به ان یک لحظه دریغ نکرده و هرگز گمراه نشدند. و آن گاه که شناخت در آنها بوجود آمد و مسئولیت برای آنها مشخص شد در راه رسیدن به بالاترین مقام انسانیت یعنی رسیدن به نهایت هدف و شهادت جهاد کردند و یک دم از جهاد خود باز نایستادند. و آنگاه که به بستر روند آسوده نخوابند و آنگاه که بیدارند آسوده ننشینند و در همه عمر و در همه حال در راه رسیدن به آنچه که بردوش آنها سنگینی می کند تلاش بدون وقفه میکنند.
خداوندا ترا به وجودت، که هر آنچه هست و من ندانم که چیست و نخواهم توانست که بدانم و اگر بدانم این جسم در این قالب نتواند گنجید و انفجاری عظیم در جسم خاکی من روی خواهد داد در زمن نشانههاایست معلوم، از تو که همین نشانه هاست که مرا به عالم تعجب برده واز خود بیخود کرده و اگر به اندازه مغز و گنجایش آن، ترا باز شناسم گمان نبرم که این جسم طاقت آن توان کند و تو بر تمامی وجود من آگاهی و میدانی که این حقیر از کجا آمده و به کجا خواهد رفت زیرا سازنده این حقیر تو هستی. قسمت میدهم که این بنده ناچیز را راه حقیقت بنما و اراده پیمودن آن را بر قدمهایم بگذار و قدرت جهاد در راهت را بر من عطا فرما و قبل از اینکه مرا از این دنیا ببری توشه آن دنیا را به من بده تا در آن دنیا وقتی در مقابلت بازخواست میشوم جوابی برای گفتن داشته باشم. خدایا تو مرا دادی که حقیقت را بشناسم و جهاد کنم در راهت پس وای بر من اگر چنین نکنم. خداوندا قبل از اینکه مرا به دنیایی ببری که دیگه هیچ نتوانم کرد بر بنده حقیر ببخش و راه که و چاره بر من بنما و اراده استوار بر من بده تا عزم رفتن کنم و در راهت شهید شوم و آنگاه بدانم که چرا شهید شدهام و این شهادت مورد قبول خداوند است.
والسلام
منبع: مرکزاسنادبنیادشهیدوامورایثارگران تهران بزرگ