وصیتنامه شهید "ابوالقاسم عسگریان"
اکنون که به یاری خداوند بخشنده عازم جنگ با کفار میباشیم برحسب تکلیف شرعی که داشتم در ساعت 11/50 روز چهارشنبه نهم مهرماه 1359 از پادگان ابوذر (سرپل ذهاب) شروع به نوشتن این وصیتنامه نمودم. ابتدا پیروزی و سلامتی و هدایت همه مسلمین را خواستارم. پدر و مادر عزیزم از محبتهای بی دریغی که در طول این بیست و شش سال برایم کشیدید بیاندازه سپاسگزارم و امیدوارم مرا بخشیده باشید. متاسفم که نتوانستم برای آخرین بار شما را ببینم ولی شما باید خوشحال باشید زیرا به جبهه اسلام وارد شده ام که شما به سرانجام واقفید چند مطلب است که باید به شما در میان بگذارم .
1-گویا حجی واجب بگردن من میباشد که این سعادت نصیبم نشد و شما این مسئله را توسط کسی که واجد شرایط میباشد انجام دهید.
2-به همسر مهربانم که بابت مهرش به او مدیون میباشم، هرچه از من باقی میماند بردارد خلاصه تمام زندگی که درحال حاضر داریم مال اوست باید بگویم که اگر خواست مطابق میل خودش میتواند ازدواج نماید و انشاءالله که برای جامعه اش مفید واقع شود.
3-در مورد دخترم سمیرا اگر به من علاقه و محبت دارید دخترم را خوب مواظب نمائید و پیش مادرم یا مهین خانم که خیلی دوستش دارد باشد.