زندگي نامه شهید ترابعلی جدیدی
آخرين خاطرات مادر شهيد ترابعلي جديدي كه از فرزندش دارد،از زماني كه شهيد براي خداحافظي مي آيد و خبر شهادت خود را در بيست روز ديگر مي دهد

به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید ترابعلی جدیدی پانزدهم ارديبهشت 1335 ، در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. پدرش نظامعلي و مادرش بي بي نجابت نام داشت. تا پايان دوره راهنمایی درس خواند. سماورساز بود. ازدواج کرد. به عنوان ارتشی در جبهه حضور يافت. ششم بهمن 1359 ، در سنندج بر اثر ي اصابت تركش به سینه و سر، شهيد شد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.


شهید ترابعلی جدیدی زمانی که در خانه بود باید نمازش را همیشه در مسجد می­خواند او اهل نماز و روزه و تقوی بود و همیشه در تظاهراتها و راهپیمایی­ها شرکت می­کرد. قبل از جنگ او تصمیم به ازدواج گرفت و همسرش را عقد کرد می­خواستم برایش عروسی بگیرم که جنگ شروع شد روزی که از سرکار به منزل آمد با من گفت مادر می­خواهم به جبهه جنگ بروم من به او گفتم مادر من می خواهم تو را داماد کنم آرزوی دیدن عروسی تو را دارم دختر مردم عقد کرده توست در جوابم گفت مادر پیغمبر فرموده اند برای حفظ ناموس و خاک وطن باید جان و خون داد. مگر دخترهای سوسنگرد خواهران ما نبودند که چهل دختر را کشتند و زیر پوشال مخفی کردند این را گفت و رفت. به جبهه که رفت بعد از حدود چهارماه به مرخصی آمد این خاطره آخری را که من از او دارم خیلی برایم مهم بود. یک عکس به همراه شناسنامه­اش را از جیبش درآورد و روبه من گفت مادر این شناسنامه و عکس مرا بگیر که بیست روز دیگر این شناسنامه­ام باطل می­شود و این عکس هم به دردت می­خورد گفتم این حرفهاچیه؟ گفت: آمدم از تو خداحافظی آخر را کنم این دیگر دیدار آخرست و هنگامی که از من خداحافظی کرد این شعر را برایم خواند یا هیچ از خاطرم نمی رود.

بیا مادر از حرم بیرون تازه دامادت می رود میدان

کف بنما بر تن قاسم مونس جانت می رود میدان

بیا مادر در برم بنشین از ره یاری

بیا مادر نوعروسم را بده دلداری

اگر پرسید کو پسرعمو گو شهید گشته در ره قرآن


منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده