عشق او تنها عشق به خدا بود
با درود و سلام به منجی عالم بشریت امام زمان و با سلام به نائب بر حقش قلب تپنده ایران روح خدا خامنه ای بت شکن و با سلام بر عاشقان مهدی (عج) راهیان ره حق و حقیقت شیران روز زاهدان شب و با درود و سلام بر شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامی که با خون خود درخت نخل اسلام را آبیاری کردند.
اگر بخواهیم خاطره ای از شهیدان بر روی صفحه بیاوریم شاید بتوان گفت تمام روزهای این شهیدان پرخاطره بوده است اما بهترین و به یاد ماندنی ترین خاطره ای که می توانم برای شما بیان کنم آخرین دیدار ما با شهید حسین جعفری بود و آخرین روزی که ایشان به مرخصی آمده بود. بعضی از کارهایی که ایشان می کردند هیچ وقت در مرخصی های دیگر این کارها را انجام نمی دادند نامه هایی که خود ایشان فرستاده بودند همه را یکی یکی پاره کرد و همه یادداشتهایی که جدا جدا در ورقههایی نوشته بود همه را در دفتری جمع آوری کرد. و بعضی از وسایل اضافی خود را دور ریخت و برای خداحافظی با همه دوستان همه دوره ای خود رفت و با همه دوستان و آشنایان خداحافظی کرد. و وقتی که به ایشان گفتیم که برو و شناسنامهات را عوض کن ایشان برگشت و گفت دیگر فایده ای ندارد. وقتی هنگام خداحافظی با خواهر زاده هایش شد شاید نزدیک یک ساعت بود که با هم روبوسی می کردند و از ایشان دل نمی کندند و وقتی که خداحافظی می کردند دوباره برمیگشتند پشت سر خود را نگاه می کردند و هیچ موقع روزه و نمازش را ترک نکرد و عشق او تنها عشق به خدا بود. و همیشه عشق شهادت را در سر خود داشت و حتی در چهارده سالگی خود در بسیج شرکت داشت و وقتی با مخالفت پدر و مادر روبرو می شد می گفت من راه خود را پیدا کرده ام و راه خدا را نیز ادامه می دهم.
منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ