دلم می خواهد درسم را ادامه بدهم
به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید جمشــيد باجول زاده، پانزدهم مرداد 1346 ، در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. پــدرش نصیر و مادرش شــوکت نام داشــت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم شهریور 1362 ، در فکه بر اثر اصابت ترکش شهید شــد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.
متن وصیت نامه:
سلام خدمت مادر بزرگوار و پدر مهربانم؛ اميدوارم كه حالتان خوب باشد. اگر از حال من بخواهيد خوب هستم. چند روز پيش رفتم اهواز پيش شهلا و سيمين حالشان خوب بود. حالا تازه از رزم شب آمديم. بعد از نماز صبح ساعت دو و نیم ما را بردند تا ساعت 5 حالا اجازه دادند كه تا ساعت 9 بخوابيم. من آمده ام روى بالكن نامه مىنويسم. به عليرضا بگو يك عكس امام هست كه براى يادگارى برايش مىفرستم. به عليرضا بگو كه به مامان و آقا كمك كند. به جهانگير بگویيد آنقدر به فكر زن گرفتن نباشد، كمى به خودش بياد. آقا جون دلم مىخواهد دنباله درسم را بخوانم. برويد از مدرسه بپرسيد چطور مىتوانم ادامه درسم را بدهم.
راستى آقا جان دو نفر از من پول مىخواهند. دلم مىخواهد دين مرا به اين دو ادا كنيد. 20 تومان شيرينى فروشى پهلوى بانك توى خيابان آذرشهر، يكى ديگر 2 تومان لبنياتى دنيانورد. مادر، پدر، خواهر و برادرهايم اميدوارم بر مزار من گريه نكنيد. من سرباز امام حسين (ع) زمان هستم. دلم مىخواست سرباز امام زمان باشم ولى حال سرباز امام خمينى، حسين (ع) زمان، شده ام. من دنبال راه امام حسين (ع) را گرفته ام و مى روم تا پرچم امام حسين را به دوش بگيرم. من به آرزوى ديدار قبر امام حسين (ع) مى روم.
به خواهرهايم بگویيد بعد ازمن زينب گونه صبر كنند. عليرضا سرباز امام زمان شود و مادرم نيز فاطمه گونه صبر كند. پدرم مرد است و مردها نيز صبر پيشه تر از زنان هستند، پس احتياجى نيست به شما برادران صبورى را سفارش كنم؛ مىگويم براى من گريه نكنيد و براى خدا صبر پيشه كنيد .
با آرزوى ديدار قبر حسين (ع) و با آرزوى ظهور امام زمان؛
سلام گرم برادران رزمنده را به كليه مادرها و پدرها مىرسانم.
خداحافظ
امضاء : عباس باجول زاده، 15 ساله
منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ