مجاهد مهجور
چهارشنبه, ۲۷ شهريور ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۲
این کتاب مجموعه ای از خاطرات جعفر خیتال از مجاهدین عراقی دوران دفاع مقدس است.
نوید شاهد تهران بزرگ: جعفر خیتال راوی داستان از جمله افرادی است که از طریق خوزستان وارد ایران میشود و مدتی با خانواده در اهواز زندگی میکند. در هنگام جنگ تا سال 62 در عراق حضور دارد، سپس در ایلام ساکن میشود. او مدتی در شهر دهلران به معلمی مشغول بوده است. پس از آن وارد استانداری میشود.
داستان کتاب «مجاهد مهجور» از دوران کودکی راوی شروع میشود. او در حالی که در دبیرستان تحصیل می کرده تحت پیگرد اداره استشهادات عراق قرار میگیرد،نهایتا فرار میکند و به خوزستان میآید. بعد از ورود به خوزستان در شرکتهای نفتی به کار مشغول می شود.
جعفر خیتال پیش از انقلاب و در حالی که در همدان سرباز بود با آیت الله مدنی ارتباط برقرار کرد، این ارتباط و فعالیت انقلابی باعث شد تا توسط اداره رکن سوم دستگیر و مدتی نیز بازداشت شود. او پس از پیروزی انقلاب در خدمت نهادهای انقلابی درآمد. سپس علیه رژیم بعث فعالیت خود را شروع کرد و به گروه مجاهدین عراقی پیوست.
گزیده کتاب:
راوی در ابتدای کتاب در معرفی خود و خانواده اش چنین می گوید:«بنده جعفر خیتال، فرزند صادق، متولد 1335 در شهر نعمانیه، استان کوت عراق هستم. مرحله دبیرستان را تا سال 1975 م برابر با 1354 هجری خورشیدی در شهر نعمانیه به پایان بردم. پدرم مردی کاسب اما با خدا بود. بعضی از دوستان و فامیل های ما دارای گرایشات سیاسی بودند، مثلاً با توجه به کودتای «عبدالکریم قاسم »که علاقه مندان زیادی داشت، برخی دموکرات، گروهی سوسیالیست و ... بودند. مثلاً برادر بزرگتر خودم، عبدالامیر، در طیف عبدالکریم قاسم بود. ولی خودم برخلاف آن ها هیچ گرایشی نداشتم. ... ما هم فهمیدیم که ماندنمان در عراق فایده ای ندارد. شایعات و شاهدات زیادی درخصوص اخراج ایرانی های مقیم عراق بود و ما هم پی بردیم که قرار است تا یک ماه دیگر، بازداشت های گسترده ای علیه مخالفان، توسط حزب بعث صورت گیرد. با توجه به این که ما هم سابقه فعالیت داشتیم... راهی جز اینکه به ایران نزد برادرانمان برگردیم وجود ندارد. ...»
نظر شما