چه لحظه هایی که از یاد می روند
متن نامه؛
با سلام و درود خالصانه بر منجی عالم و رهایی بخش مستضعفین جهان، حضرت صاحب الزمان(عج)، با سلام و درود بیکران به روان پاک شهیدان اسلام به خصوص شهیدان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و با سلام و درود بیکران بر رهبر عالیقدر جهان حضرت امام خمینی.
پس از عرض سلام امیدوارم که همیشه در زندگیتان موفق و پیروز باشید. باری اگر از احوالات اینجانب خواسته باشید بحمدالله خوب هستم و ملالی در بین نیست جز دوری شما.
حضور محترم مادر و پدر عزیز و گرامی سلام عرض می کنم. امیدوارم که حالتان خوب باشد و کسالتی نداشته باشید. پدر و مادر عزیز از شما خواهش می کنم که ناراحت نباشید. به خدمت همه اعضای خانواده، سلام گرمی می رسانم. امیدوارم که حالشان خوب باشد و از همه شان می خواهم که مادر عزیز را ناراحت نکنند.
پدر و مادر عزیز من فعلاً در پادگان اسلام آباد هستم و معلوم نیست که به کجا برویم. ضمنا از رضا عمو بپرسید دوربین را آنجا گذاشته است. مانده بدون مصرف و من اینجا تأسف نداشتن دوربین و از دست دادن فرصت ها را می خورم. اگر بدانید اینجا چقدر دوربین مورد احتیاج است؛ چه لحظه هایی بیخودی از یاد می رود. خود رضا عمو که بهتر می داند.
پدر و مادر عزیز امیدوارم که نامه قبلی به دست شما رسیده باشد و جواب نامه را هرچه زودتر فرستاده باشید.
از قول من به تمام اهل فامیل و دوستان و آشنایان سلام برسانید.
بیش از این سرتان را درد نمی آورم.
هفدهم شهریور 1363