هر آنچه در تن داشتم
به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ؛ شهید علي اکبر آقابابايی، یکم فروردین 1334 ، در شهرســتان قم چشــم به جهان گشود. پدرش ابراهیم و مادرش ربابه نام داشــت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. آهنگر و جوشــکار بود. به عنوان بســیجی در جبهه حضور یافت. بیســت و هشــتم آبان 1359 ، در سوسنگرد به شــهادت رســید. مزار او در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.
متن وصيتنامه:
به نام ايزد توانا، درهم كوبنده ستمگران و با درود بر تمامى شهيدان در خون خفته اى كه در راه خداوند عز و جل و به خاطر دفاع از ميهن، خاك، ناموس و ملت مستضعف به دفاع پرداختند.
درود من بر خاك پاى رهبر عاليقدر اسلام و وطنم ايران عزيز، حضرت مستتاب امام روح الله خمينى، درود بر پدر و مادران داغ ديده ايران، درود من بر تمامى جوانان و نوجوانان انقلابى وطنم و خلاصه درود بر پدر، مادر، برادر، خواهران و تمامى خويشاوندان.
اولين وصيت من این است که با گرداندن تابوت من در محل دوست ندارم شماها، به ويژه دوستانم و بچه محل هايم گريه کنند و اشك بريزند؛ چون من افتخار مي كنم که به خاطر اسلام شهيد مى شوم. من اگر لياقت شهادت را داشته باشم، مى خواهم كسى را كه مرا دوست داشت و به انتظار نشست وادار كنيد كه به خانه بخت برود. روح مرا با اين كار شاد مى كنيد. ضمنا درخواستى دارم؛ از طرف من گل زيبايى براى او بخريد، بعد از مرگم به او هديه دهيد. فراموش نشود تمام كسانى كه از من دلخورى دارند آنها را راضى كنيد.
پدر و مادرم، مى دانم شما خيلى خيلى براى من زحمت كشيديد؛ اين را بدانيد تشنه محبت بودم ولى بعضى ها حتى يك قدر محبت را از من دريغ نمودند. خلاصه اميدوارم بعد از مرگ من ايرانى آباد، با گسترش نهايى و با پيروزى كامل دين خدا دادى، ايرانى آزاد و بدون زير سلطه رفتن هيچ كشورى، با تمامى آسايش و آرامش تمامى هموطنان عزيزم انجام پذير شود.
من خيلى خيلى ميهن ايران را دوست دارم. هميشه مى خواستم فردى مفيد براى دفاع از ميهنم باشم. اميدوارم دِين خود را ادا كرده باشم. من بيش از يك جان در راه شما عزيزان و در راه خداوند نداشتم. مادر خواهش مى كنم گريه نكن؛ چون تن من در خاك مي لرزد و من زجر مى كشم. خواهش مى كنم تو بايد الگويى براى مادران ديگر باشى که با سربلندى و افتخار جوانت را در راه خدا دادى.
خدانگهدار؛
دوستدار هميشگى شما، آنكه هميشه به ياد شما هست، فرزند حقيرتان على
سوم آبان 1359