"زندگی با فرمانده" روایت خندهها و گریهها
دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۷
کتاب "زندگی با فرمانده" خاطرات خواندنی و جذاب و تصاویر منحصر به فرد "شهید حاج حسین خرازی" است که به قلم علی اکبر مزدآبادی نگارش شده و این اثر را نسبت به بقیه آثار منتشر شده متمایز میکند، سایت نوید شاهد تهران بزرگ در ادامه به معرفی این کتاب برای علاقه مندان میپردازد.
به گزارش خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ، کتاب زندگی با فرمانده ترکیبی از خنده ها و گریه ها؛ خشم ها و رضایت ها؛ دعواها و آشتیها است اما یکی از آن مواردی که دل آدم را می سوزاند، نه جنایت های ارتش بعث، که جنایتهای برخی سیاسیون درباره امر جنگ و رزمندگان اسلام است.
در بخشی از کتاب که سفر حج شهید خرازی را روایت میکند آمده: حسین وقتی از سفر حج بر می گردد میبیند یکی از افراد حاشیه دار به جای خودش شده فرمانده لشکر حسین ۲۰ روز بعد دوباره به سر پستش بر می گردد، نقل قول کتاب از شهید خرازی در این صفحه چنین است:
«خیلی نامردن! خیلی نامردن! حالا هم طوری نشده، آدم باید توی این مملکت به درد بخور باشه. می رم یه زمین کشاورزی می گیرم و کشاورزی می کنم. بعدش هم گفت: مصطفی برد! مصطفی برد! این جا دیگر اشکش سرازیر شد.»
همچنین در پشت جلد این کتاب آمده است:
«کمی آن طرف تر نشسته دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه میکرد و میگفت:« خدایا! ما چه جوری جواب اینا رو بدیم؟» رفتم دستم را گذاشتم روی شانهاش و گفتم«حسین آقا، بریم؟» نگاهی به من کرد و گفت: ما فرماندهی ایناییم؟ اینا کجان، ما کجا! اون دنیا خدا ما رو نگه نمیداره، بگه جواب اینارو چی میدی؟
گفت: پاهام میلرزه نای بلند شدن نداره میخواست زمین را چنگ بزند، نمیدانست برای خودش گریه کند یا برای آن شهید زیر بغلش را گرفتم و هر طوری بود بلند شد و حرکت کردیم.»
این کتاب به قلم علی اکبر مزدآبادی در 164 صفحه و نوبت چاپ سوم با جلد رقعی (شومیز) و تیراژ 5000 نسخه و با بها 7 هزار تومان روانه بازار کتاب شده است.
انتهای پیام/
نظر شما