نوید شاهد – علی بینایی‌راد برادر شهید "علی اکبر بینایی راد" در خاطره‌ای از شهید می‌گوید: برای من گریه نکن و لباس سیاه نپوش، چهره خوش‌رو و نورانیش نشان می‌داد که غرق شهادت است. او تشنه شهادت بود و به تنها آرزوی خود در دنیا یعنی شهادت رسید.
خاطره|

به گزارش خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ،"شهید اکبر بینایی راد" یکم دی ماه سال 1339 در تهران دیده به جهان گشود پدرش عباس و مادرش بتول نام داشت و تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در رشته علوم انسانی ادامه داد و در وزارت دفاع، مشغول به کار شد و  پس از حضور در جبهه بر اثر واژگونی وسیله نقلیه در جبهه در بیست و چهارم شهریور ماه سال 1366 به شهادت رسید.


خاطرات بسیار زیاد است. زندگی هر انسان را می توان فقط یک خاطره دانست و با آن زندگی کرد. لذا چه خوب چه بد چه زشت و چه زیبا اما تمامی آنها می‌گذرد. فقط چیزی که باقی می‌ماند انسانیت کمال بزرگی، ویژگی تمامی شهدا بود به‌خصوص شهدای گرانقدر او یکی از برادران بسیار دوست داشتنی من بود، او تنها کسی بود که من و همسرم مدتی را در منزل وی زندگی کردیم تا جایی را پیدا کنیم.

و یا وقتی دید که بیکار شدم شغلم بافنده بود. منو با خودش برد وزارت سپاه و به مدت سه سال با آن‌ها برای بافت کلاه برای جبهه کار می‌کردم.

من به عنوان یک برادر بزرگتر به او مدیون هستم، نه تنها به او بلکه به تمام شهدا مدیون هستیم، پدر و مادرم هنوز وقتی صحبت شهید پیش می‌آید چشمانش پر از اشک می‌شود او هم مثل سایر شهدا بسیار محجوب و دوست داشتنی بود و یادمان نرود همین شهدا بودند که جنگیدند تا ما الان راحت در آسایش و امنیت زندگی کنیم.

در سال 1360 در اتوبان مدرس با موتور برای انجام امور دایی شهید خود تصادف شدیدی کرد که دکتر گفت؛ او ضربه مغزی شده و حدود چهل روز در بیمارستان پاستور نو در کما بستری بود، تا اینکه شفا گرفت و مدت شش حافظه خود را از دست داد وقت که به طور کامل سلامت خود را به دست آورد و در دادگاه حاضر شد که رضایت بدهد تا آن موتور سوار آزاد شود وقتی به او گفتن که چرا این کار را کردی گفت؛ او آنقدر انسان بود که من را رها نکرد و مرا به بیمارستان رساند و خود را تسلیم کرد. خود و خانواده اش در بیمارستان بودن من چطور دلم می‌آید که چند سال او را در زندان نگه دارم در صورتی که خداوند من را زنده نگه داشت.

باید یاد و خاطره این شهدا برای تمام نسل‌ها گفته شود تا این فرهنگ ایثار را به جوانان بیاموزیم. ایمان، انسانیت، معرفت، ازخودگذشتگی نسبت به دیگران و آن‌ها نمونه‌هایی از مخلوقات خداوند متعال بودند که چه در گذشته و چه در آینده، شاید نتوان مشابه آن‌ها در جامعه خود ببینیم آنها از جان مال و فرزند و همسر خود گذشته تا اعتقادات و ایمان خود را ثابت کنند.

به فرزندان خود همیشه از آن‌ها و خاطرات صحبت خواهم کرد و امیدوارم که آن‌هایی دستی در این داستان دارند راه این شهیدان را ادامه دهند و یادشان را به تمامی نسل‌ها از سینه به سینه و از هرگونه تبلیغ خود داری ننمایند، زیرا این خواسته تمامی خانواده شهداست. خداوند شما را در راه و هدفی که دارید یاری نماید.

انتهای پیام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده