مرا درحیاط امامزاده علی اکبر دفن کنید
سهشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۲
نوید شاهد تهران بزرگ طی پروندهای به معرفی شهدای مدافع حرم تهران که در آبان ماه به شهادت رسیدند، پرداخته است. در ادامه معرفی شهید مدافع حرم «محمد رضا دهقان امیری» را میخوانید.
به گزارش خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ، شهید مدافع حرم «محمد رضا دهقان امیری» بیست و ششم فروردین ماه سال ۱۳۷۴ در تهران دیده به جهان گشود. در تاریخ ۲۱ آبان ماه سال ۱۳۹۴ به عنوان بسیجی تکاور راهی سوریه شد و همزمان با آخرین روزهای ماه محرم الحرام در نبرد با تروریستهای تکفیری در حومه حلب طی عملیات محرم خلعت شهادت پوشید، و در ۲۵ آبان ماه در امام زاده علی اکبر چیذر به خاک سپرده شد.
برگی از زندگینامه شهید محمدرضا دهقان:
شهید پس از پایان دوره راهنمایی به پیشنهاد مدیر مدرسه اش در دبیرستان علوم و معارف امام صادق (ع) ادامه ثبت نام کرد و با اینکه در آزمون ورودی رشته معارف و ریاضی مدرسه امام صادق (ع) به صورت همزمان شرکت کرد و در هر دو رشته رتبه برتر را کسب کرد اما در رشته معارف در دانشگاه عالی شهید مطهری ادامه تحصیل داد و محیط دانشگاه باعث شد تا در مراسم های مذهبی دانشگاه و هئیت های مذهبی شرکت کند حتی روزهای پنج شنبه که تعطیل بود، او شبها در دانشگاه میماند تا صبح ها در برگزاری دعای ندبه کمک کند.
شهید دهقان از کودکی با مجالس مذهبی، هئیت های عزاداری و مسجد آشنا شده بود. حتی برای آشنا شدن آنها با راه شهدا به صورت خانوادگی به اردوهای راهیان نور میرفتیم و بیشتر ایام نوروز را در مناطق جنگی میگذراندند.
خاطرهای از مادر شهید:
مادر محمدرضا که خواهر دو شهید است؛ میگوید: «شب قبل از شهادت محمدرضا نیمه شب از خواب بیدار شدم. حالت غربیی داشتم، احساس کردم خانه پر از نور است. منبع نور از قاب عکس دو برادر شهیدم بود. آن شب برادر شهیدم در خواب به من گفت فاطمه نگران نباش محمدرضا پیش من است. صبح که ازخواب بیدار شدم حالم منقلب بود خبر دادند که محمدرضا زخمی شده اما من میدانستم فرزندم به آرزویش رسیده است.»
خاطرهای از پدر شهید:
عاشورای 2 سال قبل، مراسم هیئت که تمام شد به سمت حیاط امامزاده علی اکبر(ع) رفتیم، شور و اشتیاق عجیبی داشت و تأکید میکرد که به حرفش گوش بدهم. با انگشت قبری را نشان داد و گفت وقتی شهید شدم، من را آنجا دفن کنید.
من حرفش را جدی نگرفتم. نمیدانستم که آن لحظه شنونده وصیت پسرم هستم و روزی شاهد تدفین او در آن حیاط میشوم. من بهت زده شده بودم و فکر و روان من را با این حرفش به هم ریخت. خیلی ناراحت شدم و گریه میکردم. با خودم گفتم شب برای این کار دعوایش میکنم، اما به قدرت خدا فراموش کردم تا سال بعد زمانی که پیکرش را وارد ایران کردند و به ما گفتند شهید وصیت خاصی دارد؟ یادم آمد که دوست داشت در امامزاده علیاکبر چیذر دفن شود.
معرفی کتاب:
کتاب یک روز بعد از حیرانی، روایت داستانی شهید مدافع حرم، دهه هفتادی "محمد رضا دهقان امیری" است، که از سوی انتشارات شهید کاظمی و با قلم فاطمه سلیمانی ازندریانی روانه بازر کتاب شده است. این کتاب در 296 صفحه و باجلدی رقعی، شومیزی در سال 1398 با بهاء 40 هزارتومان عرضه بازار کتاب شد.
انتهای پیام/
نظر شما