خاطرهای از شهيد نصرالهی؛ بزرگمرد بانه
به گزارش خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ، "شهید قاسم نصرالهی" چهاردهم بهمن ماه سال 1333 در شهرستان خوی دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در دبستان هدایت گذراند و دوره متوسطه را در دبیرستان شمس به پایان رساند، با تلاش زیاد توانست وارد دانشگاه شود. پس از اتمام دوران دانشجویی و گذراندن خدمت سربازی به استخدام شركت مخابرات آذربایجان غربی در آمد. در سال 1358 ازدواج كرد، ثمره این ازدواج 3 فرزند است.
پس از حضور در مریوان در سال 1361 ابتدا فرماندهی سپاه سرو آباد را بر عهده می گیرد. بعد از مدتی مسئولیت عقیدتی سیاسی سپاه مریوان را عهده دار میشود و بعد از آن قائم مقام فرمانده سپاه مریوان میشود.
و بعد از آن به بانه عازم میشود و به مدت چهار سال، تا هنگام شهادت در سمت فرمانده سپاه پاسداران این شهر مهم مشغول خدمت بود. در دوران خدمتش در بانه، چنان با مردم در می آمیزد و در دلشان جای میگیرد كه همه به او عشق می ورزند. تمام مردم او را حامی و یاور بی ادعا و دلسوز خود می دانند. پس از رشادتهای بسیار در این منطقه در دوازدهم تیر سال 1364 در اطراف شهر بانه، در منطقه سوركوه به شهادت رسید.
پیکر مطهرش سالها در خاک عراق میماند تا بعد از پذیرش قطعنامه و به هنگام تبادل پیکرهای مطهر شهدا با کشته شدگان رژیم بعثی، پیكر پاكش از منطقهای در نزدیكی شهر پنجوین عراق كه توسط نیروهای بعثی به خاک سپرده شده بود، خارج و در سوم شهریور ماه 1367، در بهشت زهرا در جوار سایر شهدای گرانقدر آرام گرفت.
شهید صیاد شیرازی همرزم"شهید قاسم نصرالهی" روایت میکند:
«همرزم گرامی و عزیز من، شهید قاسم نصرالهی، از جوانان سلحشور و انقلابی و متدینی بود که توفیق و افتخار آشنایی با ایشان را در محدوده ماموریت آخرینش، داشتم.»
البته من سابقه کار را در آن منطقهای که ایشان بودند، یعنی منطقه بانه در کردستان، از قبل داشتم، خاطرات زیادی دارم از بانه، زمانی که پادگان آن جا در محاصره ضد انقلاب و خود شهر در دست ضد انقلاب بود. و ما توفیق داشتیم در کنار همرزمان ارتشی، سپاهی و بسیجی باشیم.
خاطرم هست كه وقتی من وارد بانه شدم، اولين بار كه با اين شهيد عزيز آشنا شدم؛ نگران بودم که تا چه حد بتوانیم در این جا از کمک ایشان استفاده کنیم.
ولی در همان برخورد اولیه و صمیمانه ایشان، خیالم راحت شد که از هر نظر، ما در این جا تامین هستیم. و مشکلی نخواهیم داشت. بعد که برحسب ضرورت مجبور بودم همان جا (بانه) شب بمانم، آن همه محبتها و توجهاتی که ایشان کرد، واقعا بیشتر ما را جذب خودش کرد و به آن ماموریتی که داشتیم امیدوار کرد.
شهید نصرالهی در این مسئولیت، سنگین که در آن منطقه داشت بسیار موفق بود، و بسیار هم با ظرفیت بود. این خیلی مسئله مهمی است که در سختی ها و آن طاقت فرسایی مسئولیت، انسانها بتوانند روحیه داشته باشند.
منبع: کتاب پرواز بلندای سورکوه «مجموعه خاطرات فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس»
انتهای پیام/